کودکان بد سرپرست و معضلات احتمالی

بدسرپرستی کودکان یکی از مشکلات جدی در جامعه است که می‌تواند تأثیرات عمیقی روی روان و رفتار کودکان داشته باشد. عوامل متعددی می‌تواند به بدسرپرستی کودکان منجر شود. یکی از این عوامل، مشکلات خانوادگی است. مثلاً والدینی که با اختلافات زناشویی روبرو هستند، به شدت نگرانی‌های مالی دارند یا ناتوان در ارائه مراقبت و توجه به کودکان هستند، ممکن است بدون احترام و توجه به نیازهای اساسی کودکان عمل کنند.در ادامه مقاله به بررسی دقیقتر این عوامل خواهیم پرداخت.با ما همراه باشید…

5

علل اصلی بدسرپرستی کودکان

علت اصلی بدسرپرستی کودکان می‌تواند برای هر کودکی متفاوت باشد و به عواملی مانند خانواده، محیط اطراف و شرایط اقتصادی بستگی دارد. در زیر به برخی از عوامل اصلی بدسرپرستی کودکان می‌پردازیم:

ناکافی بودن منابع مالی: از آنجا که برخی از والدین ممکن است ناتوان در تامین نیازهای مالی خانواده باشند، تمرکز آنها برروی مسائل مالی و حفظ زندگی روزمره شان قرار می‌گیرد و نمی‌توانند به اندازه کافی وقت و توجه برای مراقبت از کودکان خود بگذارند.

ناکارآمدی والدین: والدینی که دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم برای مراقبت از کودکان را نداشته باشند، ممکن است در رسیدگی به نیازهای کودکان خود ناکارآمد باشند. این ممکن است به دلیل ناشناختن اصول بهداشت و بهداشت کودک، عدم درک از توسعه روانی کودکان و عدم توانایی در رفع نیازهای احساسی و روحی آنها باشد.

مشکلات روانی و اجتماعی والدین: برخی والدین ممکن است با مشکلات روانی و اجتماعی مواجه باشند که توانایی آنها را در مراقبت از کودکان محدود می‌کند. مشکلاتی مانند اعتیاد، افسردگی، اضطراب یا عدم توانایی در ایجاد ارتباط مثبت با کودکان، می‌تواند به بدسرپرستی کودکان منجر شود.

ناکافی بودن پشتیبانی اجتماعی: وجود شبکه‌های اجتماعی قوی و پشتیبانی از والدین، می‌تواند در پیشگیری از بدسرپرستی کودکان کمک کند. اما والدین بدسرپرست که از قدرت‌ها و منابع اجتماعی پشتیبانی کامل ندارند ممکن است در مواجهه با فشارها و چالش‌های نیازهای کودکان ناکام باشند.

استرس و فشار زندگی: والدینی که تحت فشارهای زیادی قرار دارند، نمی‌توانند به طور کامل به نیازها و مراقبت‌های کودکان خود توجه کنند. استرس‌های مالی، شغلی، ازدواجی و سایر فشارهای زندگی می‌توانند موجب بدسرپرستی کودکان شوند.

ناکارآمدی نظام حمایتی: در برخی شرایط، سیستم حمایتی ممکن است نتواند به جوانان و خانواده‌های بدسرپرست کمک کند. عدم دسترسی به خدمات و منابع پشتیبانی مناسب، کمبود نیروی کار متخصص در حوزه حمایت اجتماعی و عدم هماهنگی بین سازمان‌ها می‌تواند عامل بدسرپرستی کودکان باشد.

نداشتن آگاهی کافی از حقوق کودکان: والدینی که در مورد حقوق کودکان و مسائل و مفاهیم مربوطه کم آگاهی دارند، ممکن است نتوانند نیازها و حقوق کودکان را درست بشناسند و از آنها پشتیبانی کنند.

عدم تفهم فرهنگی: میان فرهنگ‌ها و ملیت‌ها، تفاوت‌هایی در نحوه تربیت و مراقبت از کودکان وجود دارد. عدم تفهم و احترام به فرهنگ دیگران می‌تواند به ناهنجاری‌های رفتاری و بدسرپرستی کودکان منجر شود.

دسترسی ناکافی به خدمات بهداشتی و رفاهی: افرادی که در مناطق محروم و با کمبود منابع زندگی می‌کنند، ممکن است به شدت در دسترسی به خدمات بهداشتی و رفاهی محدود شوند. این عدم دسترسی می‌تواند منجر به بدسرپرستی و نظارت ناکافی بر کودکان شود.

در نهایت، بدسرپرستی کودکان یک مسئله جدی و پیچیده است که عوامل زیادی در بوجود آمدن آن نقش دارند. حل این مشکلات نیاز به همکاری والدین، جامعه و مقامات قانونی دارد. تسهیل دسترسی به منابع پشتیبانی، ارائه آموزش‌ها و آگاهی‌رسانی مناسب و تشدید تلاش‌های قانونی برای جلوگیری از بدسرپرستی کودکان می‌تواند به بهبود وضعیت کودکان کمک کند.

 

راهکارهای مهم جهت کاهش مشکلات کودکان بد سرپرست

مشکلات کودکان بدسرپرستی را می‌توان با انجام اقداماتی در جهت کاهش آنها، پیشگیری و مداخله کرد. در زیر چند راهکار برای کمک به کاهش مشکلات کودکان بدسرپرستی معرفی شده است:

ارائه آموزش و پشتیبانی به والدین: برنامه‌های آموزشی برای والدین می‌توانند نشان دهنده روابط سالم و آگاهی‌های لازمی باشند. این آموزش‌ها می‌توانند شامل پیشگیری از استفاده از مواد مخدر، برقراری ارتباط مضطرب، ایمنی و بهداشت، اختلافات خانوادگی و راهکار های اجتماعی باشند که به والدین اجازه کند بیشتر به نیازهای فیزیکی و روانی کودکان خود توجه کنند.

ترویج مراقبت از جذب کودکان: این شامل ارتقا و افزایش دسترسی به منابع پشتیبانی زودرس برای رشد کودکان به همراه انجام تغییرات مثبت در جامعه است. این شامل ایجاد دسترسی به خدمات مراقبتی و نظارتی برای کودکان و اولیای آنها، تشکیل گروه‌های پشتیبانی برای والدین، ترویج اهداف و نتایج سالم برای رشد کودکان، ویزیت‌های پیشگیرانه با کودکان و ارتباط والدین با افرادی که حرفه‌ای هستند در این زمینه که می‌توانند پشتیبانی‌های مشاوره و رفع مشکلات را به والدین ارائه کنند.

ارائه توانایی برای والدین و کودکان: بسیاری از برنامه‌های آموزشی باید همراه با فرایندهای توسعه‌ای و تدریب‌های توسعه‌ای باشند تا به والدین و کودکان در توسعه مهارت‌های مناسبی برای حل مسائل کمک کنند. این شامل ارائه مداخلات کوتاه مدت و طولانی مدت به والدین و کودکان برای کمک به کودکان در توسعه مهارت‌های ارتباطی، نقش‌های خود در خانواده و توسعه روابط سالم است.

با انجام این راهکارها به نظر می‌رسد که بتوانیم مشکلات کودکان بدسرپرستی را کاهش دهیم و به آنها کمک کنیم که رشد سالمی داشته باشند.

 

کودکان بد سرپرست

حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست

یکی از اولویت‌های اجتماعی که نیاز به توجه و مراقبت ویژه دارد. این گروه از کودکان به دلیل عدم دسترسی به موقع به منابع و پشتیبانی لازم، قربانیانی از تحقیر، سوءاستفاده و آسیب‌های جسمی و روحی می‌شوند. به منظور حمایت از این کودکان، برخی اقدامات و سیاست‌ها ممکن است بررسی و اجرا شود.

یکی از راهکارهای حمایت از این گروه، ایجاد مراکز و خدمات مشاوره رایگان برای کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست است. این مراکز می‌توانند محلی برای کمک به کودکان در مواجهه با مشکلات روحی‌شان باشند و به آنها امکان بیان درد و احساس‌هایشان را بدهند. همچنین، از طریق این مراکز می‌توان برنامه‌های آموزشی ارائه کرده تا کودکان و نوجوانان بی سرپرست یادبگیرند چگونه با مشکلات خود مقابله کنند و راه‌هایی برای بهبود وضعیت خود بیابند.

علاوه بر این، حمایت از این گروه شامل تامین منابع و امکانات مالی است که به آنها کمک کنند تا به طور مستقل زندگی کنند. عملکرد نهادهای مربوطه در توفیر مسکن، غذا، پوشاک، بهداشت و مراقبت‌های پزشکی و آموزشی از جمله این امکانات است. همچنین، استخدام و پشتیبانی از کارشناسان حقوقی و مشاوران برای کمک در موارد حقوقی و مشکلات قانونی کودکان و نوجوانان نیز می‌تواند از جمله اقدامات حمایتی باشد.

آموزش به والدین و افراد مرتبط در مورد رعایت حقوق کودکان و الزامات خاص آنان، یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند در جلوگیری از بد سرپرستی و حمایت از کودکان بی سرپرست موثر باشد. این آموزش‌ها می‌توانند شامل آشنایی با قوانین و سیاست‌های مربوط به کودکان، راهکارهای ارتباطی سالم با کودکان، و تکنیک‌های حاکمیت سازنده باشند.

به طور کلی، حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست نیاز به همکاری بین دولت، سازمان‌های غیرانتفاعی، نهادهای مربوطه و جامعه دارد. تلاش برای ارتقای آگاهی و ایجاد زیرساخت‌های مناسب برای این گروه از موارد حیاتی است که باید به آن توجه شود.امید است روزی شاهد ریشه کن شدن مشکلاتی ازین قبیل در کشور عزیزمان ایران باشیم..

کمک به نیازمندان تامین مایحتاج زندگی

کمک به نیازمندان به منظور تامین مایحتاج زندگی حقوق اساسی و انسانی از اصول مهم برای ارتقای سلامت جامعه و فرهنگ بین تمام افراد جامعه است. این کمک‌ها ممکن است شامل ارائه مواد غذایی، پوشاک، مسکن، و مراقبت‌های پزشکی باشند. این اقدامات به افراد نیازمند کمک می‌کنند تا به موارد اساسی مانند تغذیه مناسب، سرپناه، و مراقبت‌های پزشکی دسترسی داشته باشند و زندگی مناسبی برای خود و خانواده‌هایشان داشته باشند. این نوع کمک‌ها به افراد در شرایط سخت و بحرانی کمک می‌کنند تا حداقل نیازهای زندگی خود را تأمین کنند و از ابتلا به فقر و نیازمندی‌های اساسی جلوگیری کنند.

 

تامین مایحتاج روزانه دغدغه افراد نیازمند

تامین مایحتاج روزانه افراد نیازمند از طریق اقدامات متنوع و گسترده‌ای قابل انجام است. این امر می‌تواند از طریق دولت، سازمان‌های غیرانتفاعی، و فعالیت‌های انسانی داوطلبانه انجام شود. اولاً، دولت می‌تواند با ارائه برنامه‌های کمک مالی، فرصت‌های شغلی، و برنامه‌های امنیت اجتماعی، به تامین نیازهای اساسی افراد نیازمند کمک کند. سپس، سازمان‌های غیرانتفاعی می‌توانند نقش مهمی در فراهم کردن غذا، پوشاک، مسکن، و مراقبت‌های پزشکی داشته باشند. علاوه بر این، افراد داوطلب و جامعه می‌توانند با اعطای زمان و انرژی به کمک به افراد نیازمند و انجام اقدامات خیریه نیز نقش مهمی ایفا کنند.

در ضمن، ایجاد برنامه‌های آموزشی برای افراد نیازمند می‌تواند به افزایش مهارت‌ها و توانمندی‌های آنها در جستجوی شغل و تحصیل کمک کند. علاوه بر این، افزایش آگاهی در جامعه در مورد نیازهای افراد نیازمند و ترویج مفهوم انسانیت و تعاون می‌تواند از راه‌های دیگری برای کمک به تامین مایحتاج روزانه افراد نیازمند باشد. در کل، تامین مایحتاج روزانه افراد نیازمند نیاز به همکاری گسترده‌ای از سوی جوامع مختلف دارد تا افراد محروم و محتاج به نیازهای اساسی خود دسترسی داشته باشند و زندگی مناسبی برای خود و خانواده‌هایشان فراهم سازند.

2

راه های حمایت به نیازمندان جهت تامین مایحتاج زندگی

حمایت از نیازمندان به منظور تامین مایحتاج زندگی می‌تواند از طریق چند راهکار اساسی صورت گیرد. اولاً، دولت می‌تواند با ارائه برنامه‌های امنیت اجتماعی و کمک‌های مالی به افراد نیازمند کمک کند تا به تامین نیازهای اساسی‌شان بپردازند. دولت‌ها می‌توانند همچنین برنامه‌های اشتغالی برای ایجاد فرصت‌های شغلی برای نیازمندان ارائه دهند.

به طور کلی، تامین مایحتاج زندگی افراد نیازمند نیازمند تعامل دولتی و غیرانتفاعی، همچنین همکاری جامعه در زمینه‌های مختلف می‌باشد. این تلاش‌ها باعث می‌شوند که افراد نیازمند دسترسی به منابع و خدمات ضروری داشته باشند و زندگی شایسته‌تری داشته باشند.

 

حمایت های مالی و غیرمالی به نیازمندان

حمایت از نیازمندان می‌تواند به دو شکل مالی و غیرمالی انجام شود. حمایت مالی شامل ارائه کمک‌های مالی مستقیم به افراد نیازمند، اعطای وام‌ها با شرایط مقرون به صرفه، و ارائه برنامه‌های کمک‌های نقدی و تخفیفات می باشد.

حمایت غیرمالی نیز ممکن است شامل ارائه خدمات اجتماعی و حمایت‌های روانی باشد. این می‌تواند شامل مشاوره روانی، مهارت‌های اشتغالی، آموزش، و حمایت از توسعه مهارت‌های اجتماعی و شخصیتی باشد.

 

دولت می‌تواند با اجرای برنامه‌های امنیت اجتماعی، تنظیم سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی منصفانه، و ایجاد برنامه‌های اشتغالی به تامین نیازهای اساسی افراد نیازمند کمک کند. از سوی دیگر، مردم می‌توانند از طریق اعطای وقت و انرژی به اعمال داوطلبانه و خیریه، همچنین افزایش آگاهی در جامعه در مورد نیازهای نیازمندان و مشارکت در برنامه‌های اجتماعی به تعمیق مسائل اجتماعی و کمک به تامین نیازهای اساسی این افراد کمک کنند.

باید به یکدیگر کمک کنیم چرا که این تعامل و همکاری در جامعه می‌تواند باعث بهبود شرایط زندگی نیازمندان شود و توازن اجتماعی را ارتقا دهد. این عمل به انسانیت و اخلاقیات انسانی اشاره دارد و باعث ایجاد جوامع مهربانتر و فرصت‌های برابرتر برای همه می‌شود. همچنین، از نظر اقتصادی نیز توازن اجتماعی و حمایت از نیازمندان می‌تواند به رشد اقتصادی جامعه کمک کند، زیرا افرادی که نیازهای اساسی خود را برآورده می‌کنند، بیشتر به اقتصاد و توسعه جامعه کمک می‌کنند. به طور کلی، حمایت از نیازمندان به منزله ایجاد جوامع عادلانه‌تر و مهربان‌تر و تقویت اقتصادی بهره‌ورانه‌تر می‌باشد.

کمک به نیازمندان

اهدا لوازم منزل و مایحتاج ضروری برای زندگی توسط موسسه خیریه باران مهر و عاطفه

بعد از شناسایی نیازمندان و بررسی مایحتاج مورد نیاز آن ها، موسسه خیریه باران مهر و عاطفه در طی چند مرحله لوازم منزل را تهیه و برای ان ها ارسال میکند.

تهیه و تدارک لوازم منزل و مایحتاج مورد نیاز با توجه به نیازهای افراد نیازمند و شرایط خانواده‌ها

این مرحله شامل خرید و تهیه اقلام مثل مواد غذایی، لباس، امکانات بهداشتی، و سایر لوازم منزل می‌شود.

 

توزیع لوازم به نیازمندان

در این مرحله، لوازم تهیه شده بر اساس شناسایی نیازمندی‌ها به خانه‌های افراد نیازمند توزیع می‌شود. این فرآیند ممکن است با همکاری با داوطلبان و تیم‌های مختلف صورت بگیرد.

 

ارتباط و پایش

پس از توزیع لوازم منزل و مایحتاج، موسسه ممکن است با خانواده‌ها تماس بگیرد و میزان رضایت و رفاهی که از ارائه کمک‌ها به آنها به دست آمده را بررسی کند. این ارتباط مستمر می‌تواند به بهبود و پیگیری نیازهای خانواده‌ها کمک کند.

 

به این ترتیب، موسسه خیریه ما می‌تواند لوازم منزل و مایحتاج ضروری را به نیازمندان ارائه داده و از تحویل موثر و مدیریت مناسب آنها اطمینان حاصل کند. این اقدامات نه تنها به بهبود شرایط زندگی افراد نیازمند کمک می‌کنند بلکه نیز به نظم و پایداری عملکرد موسسه خیریه کمک می‌کنند.

موسسه باران مهر و عاطفه در تلاش است با هموار کردن مسیر  و پیاده‌سازی مجموعه از طرح ها ، سعی در حمایت از افراد نیازمند و تامین مایحتاج را دارد ؛ تا علاوه بر کمک به افراد نیازمند در جهت رشد تعالی زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان گام برداشته و در نهایت  شاهد توانمندسازی تمام افراد نیازمند تحت پوشش موسسه نیز باشیم .

یکی از این راه‌های حمایت از این افراد نیازمند ، پرداخت مبلغی مشخص و تحت حمایت قراردادن انان است .

شما عزیزان می‌توانید برای حمایت از این افراد نیازمند ، کمک‌های نقدی خود را از طریق شماره‌حساب 502229000080593 یا به شماره شبا 250570320181013778933101 مؤسسه باران مهر و عاطفه اهدا کنید .

تامین مایحتاج زندگی افراد بی بضاعت

تامین مایحتاج زندگی افراد بی بضاعت یک وظیفه اجتماعی و اخلاقی بسیار مهم است. این امر شامل فراهم‌کردن مواد غذایی، مسکن، پوشاک، بهداشت و درمان، تحصیلات و فرصت‌های اشتغالی برای آنان می‌شود. اقدامات مردمی و دولتی به منظور کاهش فقر و تضمین حقوق اساسی انسانی این افراد، از جمله توزیع کمک‌های نقدی و مواد ضروری، ارائه خدمات بهداشتی و آموزش، ایجاد فرصت‌های شغلی و آموزش مهارت‌های آنها، تا به آنها امکان دسترسی به یک زندگی مناسب و کرامت‌آمیز را می‌دهد. این تامین مایحتاج نه تنها به بهبود شرایط زندگی افراد بی بضاعت کمک می‌کند بلکه جامعه به طور کلی نیز از پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بهره‌مند می‌شود.

 

شناسایی افراد بی بضاعت جهت تامین مایحتاج ضروری زندگی

شناسایی افراد بی بضاعت برای تامین مایحتاج ضروری زندگی نیازمند سیستم‌ها و روش‌های موثری است. ابتدا، باید از طریق تحلیل اجتماعی و اقتصادی شناخته شوند. این شامل بررسی درآمد، شرایط مسکن، تحصیلات، سلامت و اشتغال افراد می‌شود. همچنین می‌توان از طریق سیستم‌های دولتی و خیریه به افراد درخواست‌های اقتصادی و اجتماعی ارائه کرد تا از نیازهای ضروری آنها مطلع شوند. قابل ذکر است، شبکه‌های اجتماعی و مؤسسات محلی می‌توانند به عنوان منابع معتبری برای شناسایی افراد بی بضاعت و نیازهای آنها عمل کنند. اهمیت شناسایی دقیق افراد بی بضاعت این است که تامین مایحتاج آنها می‌تواند به شکل هدفمندتری انجام شود و به بهبود شرایط زندگی این افراد کمک کند.

 

تامین لوازم منزل

باران مهر و عاطفه به عنوان یک موسسه خیریه متعهد به بهبود شرایط زندگی افراد در نیاز در اجتماع، تامین لوازم منزل نیز به عنوان یکی از اقدامات مهم خود معرفی می‌کند. این اقدام شامل ارائه انواع لوازم ضروری منزل مانند ابزارآلات آشپزخانه، تخت‌خواب بیماران، وسایل بهداشتی و تمیزکاری و غیره می‌شود. اهداف اصلی این تامین لوازم منزل جهت افزایش راحتی و کیفیت زندگی افراد در وضعیت نیازمندی، ایجاد یک محیط مأنوس و امن در منازل آنان، و ارتقاء احساس ارتقاء شخصیت و احترام به آنان می‌باشد. این اقدام نه تنها به نیازهای روزمره افراد کمک می‌کند بلکه بهبود روحیه و اعتماد به نفس آنها را نیز تقویت می‌کند و به تعمیق اهمیت مأموریت خیریه این موسسه در جهت ایجاد تغییر اجتماعی مثبت کمک می‌نماید.

 

سبدهای معیشتی

سبدهای معیشتی به مجموعه‌ای از مواد غذایی و محصولات مورد نیاز برای تغذیه و زندگی روزمره اشاره دارد. این سبدها به صورت معمول شامل مواد اساسی مانند غلات (برنج، نان، ماکارونی)، مواد پروتئینی (گوشت، مرغ، ماهی، تخم‌مرغ)، میوه‌ها و سبزیجات تازه و کنسروی، لبنیات، روغن خوراکی، قند و محصولات شیرینی‌پزی، محصولات بهداشتی و بهداشتی شخصی (صابون، شامپو، محصولات بهداشتی خانگی) و مواردی از این دست می‌باشد. تهیه و توزیع سبدهای معیشتی به افراد نیازمند و خانواده‌های با درآمد کم اغلب توسط موسسات خیریه، دولت، و اهالی خیر انجام می‌شود و هدف آن ایجاد امنیت غذایی و بهبود شرایط زندگی این افراد است. این اقدام می‌تواند در مواقع بحرانی مانند بحران‌های اقتصادی یا طبیعی به خصوص اهمیت داشته باشد.

 

هدایای نقدی و غیرنقدی

خیریه باران مهر و عاطفه با توجه به نیازهای متنوع افراد نیازمند، اقدام به اهدای هدایای نقدی و غیرنقدی می‌کند. در هدایای نقدی، موسسه اغلب به افراد نیازمند کمک‌های مالی می‌پردازد تا آنها بتوانند هزینه‌های اساسی مانند درمان، تحصیلات، اجاره مسکن و هزینه‌های خدمات را تغطیه کنند. این کمک‌ها می‌توانند به تغذیه سالم تر، بهبود شرایط مسکن، و دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی بهتر منجر شوند.

همچنین، خیریه باران مهر و عاطفه هدایای غیرنقدی نیز اهدا می‌کند که شامل توزیع مواد غذایی تازه و کنسروی، لباس‌ها، کفش‌ها، وسایل بهداشتی، دستگاه‌های خانگی اساسی، ویزایش سطح سواد افراد می‌شود. این کمک‌ها به تامین نیازهای روزمره و بهبود کیفیت زندگی افراد کمک می‌کنند و در مواقع بحرانی نیز به عنوان یک طرح اضطراری ارائه می‌شوند. این هدایا در کنار کمک‌های آموزشی و توانمندسازی، از موسسه خیریه باران مهر و عاطفه به عنوان یک منبع حمایت مستمر و گسترده به افراد نیازمند تبدیل شده و در بهبود شرایط زندگی آنان نقش مهمی ایفا می‌کند.

موسسه خیریه باران مهر و عاطفه در تامین مایحتاج زندگی

روند موسسه خیریه باران مهر و عاطفه در تامین مایحتاج زندگی

موسسه خیریه باران مهر و عاطفه، برای تامین مایحتاج زندگی افراد نیازمند به روندی سیستماتیک و متداول عمل می‌کند. روند ارائه کمک‌ها به افراد نیازمند عمدتا به شرح زیر است:

 

شناسایی نیازمندان

ابتدا موسسه خیریه باران مهر و عاطفه نیازمندان را شناسایی می‌کند. این شناسایی می‌تواند از طریق درخواست‌های افراد، مشاوره‌های اجتماعی، و همکاری با مؤسسات محلی و دولتی صورت گیرد. این مرحله بسیار حیاتی است تا کمک‌ها به افرادی تعیین شود که بیشترین نیازهای اقتصادی و اجتماعی را دارند.

 

ارزیابی نیازها

بعد از شناسایی نیازمندان، نیازهای آنان ارزیابی می‌شود. این ارزیابی شامل تعیین نوع و میزان نیازها می‌شود. افراد ممکن است به کمک‌های مالی، مواد غذایی، لباس، تحصیلات، مسکن یا سایر خدمات نیاز داشته باشند.

 

 ارائه کمک‌ها

پس از ارزیابی نیازها، موسسه خیریه باران مهر و عاطفه به افراد نیازمند کمک‌های مختلف ارائه می‌دهد. این کمک‌ها می‌توانند شامل هدایای نقدی برای پوشش هزینه‌های مختلف، توزیع مواد غذایی و لوازم منزل، کمک به تحصیل کودکان، و دیگر خدمات متناسب با نیازهای هر خانواده باشند. این موسسه تلاش می‌کند تا بهبود شرایط زندگی افراد نیازمند و کاهش فقر و نیازها را در جامعه ترویج دهد.

این روند به منظور ایجاد تاثیر مثبت و دائمی بر زندگی افراد نیازمند اجرا می‌شود و توسط تیم‌های مؤسسه خیریه با دقت و توجه به نیازهای افراد به اجرا درآمده تا از تحقق اهداف خیریه و افزایش رفاه اجتماعی حمایت کنند.

 

راهکارهای عملی بهبود وضعیت اقتصادی خانواده های نیازمند

بهبود وضعیت اقتصادی خانواده‌های نیازمند نیاز به راهکارهای چندگانه و سیستماتیک دارد. از جمله راهکارهای مؤثر می‌توان به ارتقاء تحصیلات و مهارت‌های افراد در خانواده اشاره کرد تا ایشان به مشاغل با درآمد بالاتر دست پیدا کنند. همچنین، ایجاد فرصت‌های شغلی و توانمندسازی برای ایجاد کسب و کارهای کوچک و متوسط برای افراد نیازمند، بهبود شرایط مسکن و تسهیل دسترسی به اعتبار و وام‌های مختلف، ترویج مدیریت مالی و پس‌انداز، و ارائه آموزش‌های کارآفرینی و مهارت‌های مالی به اعضای خانواده می‌توانند به افزایش درآمد و بهبود وضعیت اقتصادی ایشان کمک کنند. همچنین، تحقیق و توسعه برنامه‌های حمایتی اجتماعی و اقتصادی توسط دولت و موسسات خیریه می‌تواند نقش مهمی در تقویت وضعیت اقتصادی خانواده‌های نیازمند ایفا کند.

توانمندسازی زنان سرپرست خانوار - تامین مایحتاج زندگی

آموزش و ایجاد فرصت های شغلی و توانمندسازی اقتصادی خانواده های نیازمند

از جمله اقدامات بسیار مهم و کلیدی در کاهش فقر و بهبود وضعیت اقتصادی این گروه‌ها آموزش و ایجاد فرصت‌های شغلی و توانمندسازی اقتصادی خانواده‌های نیازمند است. ارتقاء سطح تحصیلات و مهارت‌های افراد از طریق آموزش‌های مهارتی و تدریس مباحث مرتبط با بازار کار به آن‌ها امکان می‌دهد تا به مشاغل با درآمد بالاتر و پایدار وارد شوند یا حتی کسب‌وکارهای خود را راه‌اندازی کنند. همچنین، ایجاد فرصت‌های شغلی در مناطق محلی و ترویج کارآفرینی از طریق پشتیبانی از کسب‌وکارها به افراد این امکان را می‌دهد تا به اقتصاد خانواده‌های خود سودآوری بیشتری ببخشند. علاوه بر این، توانمندسازی اقتصادی می‌تواند شامل توانایی‌های مالی مانند مدیریت مالی، پس‌انداز، و دسترسی به اعتبار باشد تا به افراد این امکان داده شود تا با بهره‌وری بیشتر از منابع مالی خود و ایجاد برنامه‌های مالی دقیقتر، بهبود وضعیت اقتصادی خانواده‌های نیازمند را تجربه کنند.

 

 توانمندسازی و شناسایی الویت های افتصادی خانواده های نیازمند

ابتدا باید از طریق مشاوره‌های اجتماعی و اقتصادی به دقت نیازها و توانمندی‌های این خانواده‌ها تجزیه و تحلیل شود. سپس، با ترکیب توانایی‌ها و منابع مالی موجود، الویت‌های اقتصادی مشخص شده و برنامه‌های عملی برای بهبود وضعیت اقتصادی آنها تدوین می‌شود. این ممکن است شامل توسعه مهارت‌های شغلی، تحصیلات بیشتر، یادگیری مدیریت مالی، ترویج کارآفرینی، یا دسترسی به برنامه‌ها و منابع دولتی و خیریه باشد. این روند به خانواده‌ها این امکان را می‌دهد که با اثربخشی بیشتر به تامین نیازهای اقتصادی خود بپردازند و به تدریج از وضعیت فقر خارج شوند.

 

 طلاق؛ رخدادی ناگوار برای کودکان

خانواده مانند عمارتی است که زن و شوهر ستون‌های آن را تشکیل می‌دهند و فروریختن هر ستون استحکام و استواری عمارت را متزلـزل و گسسـتـه می‌کند .

فـرزندان را می‌توان به مـرواریـدی تشبیه کرد کـه مـایـه جـلال و رونـق خـانـواده می‌شوند و با وجود آنهـا محیط خـانـواده ، صمیمیـت بیشتری می‌یابد.

هر گونه بی‌ثباتی در نهاد خانواده، اثر عمیقی بر اعضای خانواده دارد و کانون گرم آن را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد .

طلاق هرگز پدیده‌ای دلپسند و زیبا، نبوده و نیست؛  طلاق به هر دلیلی که باشد، درست یا نادرست، پیامدهایی دارد، هم برای فرد و هم برای خانواده و جامعه.

بنابراین، لازم است تاحدامکان از وقوع طلاق جلوگیری شود تا از آثار زیان‌بار آن کم شود .

 دلایل طلاق همسران

1- فقدان درک مناسب از خود و رعایت‌نکردن اصول اخلاقی پس ازدواج
2- احساس محدودیت پس از طلاق.

3- نبود انعطاف‌پذیری در رفتار زن و شوهر

4- تغییر دیدگاه‌ها نسبت به مسئله ازدواج تبدیل به یک منبع بهره‌وری شخصی می‌شود و جنبه مسئولیت‌پذیری آن را کم می‌کند.

5- تغییر ساختار نظام اجتماعی و اقتصادی در جوامع امروزی و توجه بیش از حد اقتصاد مدرن به افراد

تأثیرات طلاق بر کودکان:

طلاق و جدایی نه‌تنها بر زن و شوهر که بر فرزندان آنها تأثیر بر جای می‌گذارد و تبعات آن‌گاه بسیار سنگین گاهی جبران‌ناپذیر است .

مطالعات نشان می‌دهد که کودکان خانواده‌های مطلقه نسبت به کودکان خانواده‌های عادی، دارای مشکلات عاطفی، رفتاری و تحصیلی بیشتری هستند و از سلامت روانی کمتری برخوردارند .

هم چنین تحقیقات نشان می‌دهد که میزان رشد عاطفی و اجتماعی کودکانی که در خانواده‌های طلاق بزرگ می‌شوند، معمولاً در مقایسه با سایر کودکانی که در خانواده‌های عادی رشد می‌کنند، کمتر است .

کودکان طلاق، اغلب احساس گناه می‌کنند و گرفتار این باور نادرست هستند که به‌گونه‌ای عامل طلاق بوده‌اند و یا می‌توانستند فرزند بهتری باشند و با پادرمیانی، جلوی طلاق را بگیرند آن‌ها فکر می‌کنند که نه فقط علت طلاق والدینشان بوده‌اند، بلکه تنها مقصر ادامه دعوای پدر و مادرشان نیز هستند .

کودکان در هر سنی که باشند به‌محض جدایی از والدین خود، سه سؤال به طور ناخودآگاه در ذهنشان شکل می‌گیرد «آیا من باعث این جدایی شده‌ام؟ چه کسی از من مراقبت خواهد کرد؟ آیا مرا نیز رها خواهند کرد؟.»

یکی از متعارف‌ترین احساساتی که فرزندان در نتیجه جدایی و طلاق پدر و مادرشان تجربه می‌کنند، احساس تنهایی و متفاوت‌بودن از کودکان دیگر است .

مطالعات مختلف نشان می‌دهد اکثر کودکانی که والدینشان از یکدیگر جدا شده‌اند به‌خاطر این که از این بابت احساس متفاوت‌بودن و شرم می‌کنند، احساساتشان را از دیگران مخفی نگه داشته و به‌ندرت دراین‌رابطه صحبت می‌کنند .

همچنین آن‌ها موفقیت‌های تحصیلی کمتری کسب می‌کنند، ناسازگاری‌های روان‌شناختی بیشتری از خود بروز می‌دهند و عزت‌نفس پایین و مشکلات اجتماعی بیشتری دارند .

حمایت درمانی - روان درمانی

طلاق و نقش آن در بروز خشونت کودکان استرس‌ها و اختلافات روحی و روانی در پدران و مادران باعث ایجاد بحران‌های عمیق روحی فرزندان می‌شود.

این بحران‌ها عامل بسیاری از عقده‌های روانی یا بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و خطرناک در آینده می‌شود.

طلاق ، در تغییر روحیه و روان فرزندان نقش بسیار اساسی دارد.

کودکان طلاق به‌مرورزمان بااحساس، ترس، خشم و عدم تعادل روانی هنگام عصبانیت روبه‌رو می‌شود؛ زیرا آنها رفتارهای خشونت‌آمیز پدر و مادر را در خانواده دیده‌اند و تصور می‌کنند که همواره عکس‌العمل‌ها و رفتارهای آنها باید به‌صورت منفی و پرخاشگرانه باشد .

کودکان طلاق خشم درونی خود را یا ابراز می‌کنند و یا فرومی‌خورند .

کودکانی که خشم خود را فرومی‌خورند در سنین بالاتر قدرت و توانایی بیشتری برای ابراز خشونت از خود نشان می‌دهند .

 طلاق و  افسردگی و کناره‌گیری کودکان

برخی کودکان بعد از طلاق والدین دچار افسردگی و گوشه‌گیری می‌شوند.

احساس افسردگی به این دلیل است که کودک بعد از طلاق والدین احساس امنیت خود را از دست می‌دهد،  یا به این دلیل است که والدین، کودک را مرکز بحث و جدل‌های خود قرار می‌دهند .

دختران بیشتر از پسران می‌توانند عصبانیت و احساسات خود را کنترل کنند و این عامل ممکن است باعث سردرد، دل‌درد و تغییراتی در الگوهایی خواب‌وخوراک و حتی افسردگی شود.

برخی والدین ممکن است متوجه این نکته نباشند که چه‌قدر کودکان خود را مرکز دعواهایشان قرار می‌دهند .

این موضوع گاهی می‌تواند باعث زیان‌های احساسی و روانی برای کودکان شود.

بیشتر کودکانی که دچار افسردگی شدید هستند قبل از طلاق و جدایی والدین درگیر افسردگی بوده‌اند و اختلافات والدین به افسردگی کودک وسعت بخشیده است .

این موضوع هشداری برای والدین است تا در این زمان مراقبت کودکان خود باشند و اگر اثری از افسردگی یا کناره‌گیری در رفتارهای آنها دیدند به متخصص مراجعه کند .

  طلاق  و عدم احساس امنیت کودکان

عدم احساس امنیت یکی از اثرات جدایی و طلاق والدین بر فرزندان است. چنین احساسی از راه‌های گوناگون روی کودکان با گروه‌های سنی متفاوت اثر می‌گذارد.

برای مثال امکان دارد مشکل کودکی نوپا ناشی از اضطراب جدایی باشد.

این امکان وجود دارد که کودک به‌شدت به یکی از والدین وابسته باشد و زمانی که او کودک را ترک کند، ناراحت شود.

بر اساس برخی تحقیقات کودکان دبستانی از طلاق و جدایی والدین بیشترین تأثیر را می‌پذیرند. کودکان مدرسه‌ای بیشتر بر این باورند که جدایی پدر و مادر تقصیر آنهاست و علت را در وجود خود یا رفتارهای خویش می‌بینند.

این احساس عدم امنیت در آنها ممکن است خود را به این مشکل نشان دهد که تقاضا کنند موقع خواب چراغ اتاقشان روشن باشد .

به‌این‌ترتیب کودک اطمینان به خود را از دست می‌دهد، نوعی ترس روانی پیدا می‌کند و امنیت روانی قلبی از بودن در کنار پدر و مادر و آرامش در زندگی آنها را از دست می‌دهد.

به همین دلیل آنها ممکن است در تمام اوقات به وجود یک بالش یا اسباب‌بازی در کنار خود احتیاج پیدا کنند .

حمایت درمانی - روان درمانی

طلاق و  کاهش مهارت‌ها و رشد عاطفی و اجتماعی کودکان

طلاق به‌عنوان یک پدیده مهم نه‌تنها تعادل روانی دو انسان بلکه تعادل روانی فرزندان، بستگان دوستان و نزدیکان را نیز به هم می‌ریزد و امروزه اثرات منفی طلاق بر رشد عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و عملکرد تحصیلی فرزندان در تحقیقات بسیار روشن شده است .

ضعیف‌ترین و اصلی‌ترین قربانیان طلاق، فرزندان هستند به‌ویژه در مواردی که از آنها مانند ابراز و استفاده می‌شود.

فرزندان باید در محیطی مناسب و زیر مراقبت مستمر تربیت شوند؛ زیرا هر نوع کاستی در این مورد موجب انحراف آنها می‌شود .

خانواده در شکل‌گیری عادت‌ها و اندیشه‌های اجتماعی فرزند نقش بسیار مهمی دارد و نفوذ خانواده بر ایجاد مختلف رشد اجتماعی کودکان غیرقابل‌انکار است.

یکی از خصوصیات مهم کودکانی که رشد اجتماعی کافی دارند این است که واجد مهارت‌های اجتماعی باشند.

یادگیری رفتارهای بیان شده و ایجاد رابطه اثربخش با دیگران یکی از مهم‌ترین دستاوردهای دوران کودکی است.

متأسفانه همه کودکان موفق به فراگیری این مهارت نمی‌شوند به همین دلیل بیشتر این کودکان با عکس‌العمل منفی از سوی بزرگسالان و کودکان دیگر روبه‌رو می‌شوند .

شواهد فراوانی تفاوت کودکان خانواده‌های طلاق و کودکان خانواده‌های عادی را در زمینه‌های روانی و رفتاری نشان می‌دهد.

بررسی اختلالات روانی و رفتاری افسردگی و پیشرفت تحصیلی در این گروه از کودکان و مقایسه آن با کودکان خانواده‌های عادی حکایت از وجود تفاوت‌های معنی دار است  .

هنگامی که فرزندان خانواده‌های طلاق‌گرفته و طلاق نگرفته ازنظر مسائل روانی – عاطفی مقایسه شدند ؛ نتایج نشان داد که  کودکان و نوجوانانی که والدینشان طلاق‌گرفته‌اند مشکلات اجتماعی بیشتری مانند تعارض اجتماعی زیاد با دوستان خود و خواهر و برادرهایشان دارند .

به دنبال ازهم‌گسیختگی شبکه اجتماع خانواده فرزندان با بحران‌های شدید جسمانی، روانی و تحولات اجتماعی روبه‌رو می‌شوند و باید خود را با آن سازگار کنند.

بیشتر آنها در مقابل امنیت عاطفی، تنها ماندن و مورد بی‌اعتنایی قرارگرفتن آسیب‌پذیر هستند و ممکن است با نوسان‌های شدید روحی روبه‌رو شوند یا از نزدیکان خود فاصله بگیرد و تحت‌تأثیر فشار همسالان خود از جدایی پدر و مادرشان دچار خجالت و سرافکندگی شوند و حتی ممکن است خشمگین شوند و از امری که پیش‌آمده است می‌رنجند .

 طلاق و اختلالات روان‌شناختی کودکان

بررسی روانپزشکان نشان داده است که طلاق و جدایی والدین از عمده‌ترین علل بیماری روانی فرزندان طلاق است .

وقتی زوجین از هم جدا می‌شوند اثرات ناشی از جدایی ، واهمه ناشی از آینده‌ای مبهم برای فرزندان پدید آورد.

به بیان دیگر طلاق والدین نمایانگر اختلالات روانپزشکی بیشتر در فرزندان طلاق است تحقیقات انجام شده درمورد بررسی تأثیرات روان‌شناختی طلاق بر کودکان مشخص کرد که کودکان طلاق به طور مشخص در چهار سطح اضطراب، افسردگی، اشکالات رفتاری و مهارت‌های مقابله‌ای ضعیف‌تر از کودکان عادی هستند و  میانگین اضطراب در فرزندان طلاق به طور معنی‌داری بیشتر از فرزندانی است که والدین آنها از هم جدا نشده‌اند.

پژوهشی با عنوان ساختار خانوادگی و افسردگی با استفاده از دو گروه از خانواده‌های طلاق و عادی نشان داد که کودکانی که والدین آنها از هم جدا شده‌اند بیشتر از گروه عادی دچار افسردگی شده بودند .

یکی از مشکلات احتمالی دیگر فرزندان طلاق مربوط به عملکرد تحصیلی است .

زندگی تحصیلی یکی از مهم‌ترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر ابعاد زندگی تأثیر فراوان دارد .

کودکان، جوانان و نوجوانانی که والدینشان در کودکی، طلاق‌گرفته‌اند امور تحصیلی آنها تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد.

مطالعات مختلف نشان داده است که این بچه‌ها نسبت به سایر بچه‌های هم‌سن‌وسال خود از لحاظ اجتماعی، عاطفی و تحصیلی در رتبه پایین‌تری قرار می‌گیرند.

بررسی نتایج یک مطالعه فراتحلیل نشان داد که کودکان خانواده‌های طلاق با مشکلات عاطفی و رفتاری بیشتری دست به گریبان‌اند .

عوامل تاثیر گذار بر سازگاری کودکان با پدیده طلاق

عوامل مختلفی می‌تواند بر سازگاری کودکان با طلاق والدینشان تأثیرگذار باشد که عبارت‌اند از:

سن کودک هنگام وقوع طلاق: کودکان سنین پایین‌تر به دلیل آن که دارای مهارت‌های کلامی و شناختی محدودتری هستند و از طرفی وابستگی بیشتری به والدینشان دارند تاحدودی آسیب بیشتری از این امر می‌بینند و سازگاری با طلاق برایشان دشوارتر است .

جنسیت کودک: تحقیقات نشان داده است که دختران در مقایسه با پسران، با طلاق والدینشان بهتر سازگار می‌شوند .

کیفیت رابطه والد – کودک: مطالعات نشان داده است که کیفیت رابطه والد – کودک می‌تواند بر میزان سازگاری کودک پس از طلاق والدین تأثیرگذار باشد .

سازگاری والدین: میزان سازگاری والدین از نظر عاطفی، اثر مستقیمی بر توانایی کودکان در کنارآمدن با طلاق دارد .

رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی کودک: کودکانی که از سطح رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی بالاتری برخوردارند، بهتر می‌توانند با تغییرات ناشی از طلاق والدین سازگار شوند .

مؤسسه خیریه باران مهر و عاطفه برای حمایت از کودکان بدسرپرست  مانند کودکان طلاق و خانواده‌های تحت پوشش خود، راه‌های مختلفی را تدارک دیده است تا هر فرد به فراخورِ توان و امکاناتش بتواند در فعالیت‌های انسان‌دوستانه شرکت داشته باشد.

یکی از این راه‌های حمایت از کودکان بدسرپرست پرداخت مبلغی مشخص در ماه و تحت حمایت قراردادن کودک به انتخاب شخص نیکوکار است .

شما عزیزان می‌توانید برای حمایت از کودکان بد سرپرست کمک‌های نقدی خود را از طریق شماره‌حساب 502229000080593 یا به شماره شبا 250570320181013778933101 مؤسسه باران مهر و عاطفه اهدا کنید .

 

نقش خیریه‌ها در حل مسائل اجتماعی

اگر بخواهیم درباره نقش خیریه ها در حل مسائل اجتماعی صحبت کنیم در ابتدا باید بگوییم ؛ حل مسائل اجتماعی همواره از مهم‌ترین وظایف و دغدغه‌های دولت‌ها بوده است اما تجارب توسعه جهانی و ناکامی الگوهای دولتی در حل مسائل اجتماعی، حاکی از آن است که رویکرد دولتی به‌تنهایی برای تحقق توسعه پایدار و رسیدگی به مسائل اجتماعی چندان کارا نبوده است.

به همین دلیل است که خود شهروندان باید در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد به دنبال رفع مشکلات موجود باشند؛ زیرا مسائل و پیچیدگی‌های امور جامعه، مشارکت همه افراد با عقاید و آرا متنوع را ایجاب می‌کند.

در میان سازمان‌های مردم‌نهاد مختلف که هر کدام اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند، خیریه‌ها نقشی واسط ، بین فرد و جامعه را ایفا می‌کنند و در تقویت همبستگی مؤثر هستند.

ایجاد خیریه‌ها در جامعه و مشارکت افراد در آن‌ها، ضمن این که مانع ازخودبیگانگی جدایی افراد از جامعه می‌شوند، فرصت‌هایی را نیز برای ابراز وجود و ارائه آزادانه عقاید و تصمیمات برای افراد و گروه‌ها فراهم می‌کند.

بنابراین وجود خیریه‌ ها، توجه و تعلق افراد به مسائل عمومی جمعی را افزایش می‌دهد و باعث ایجاد وحدت و همدلی می‌شود.

اهداف بلندمدت خیریه‌ها

 از جمله اهداف بلندمدت خیریه‌ها عبارت‌اند از:

 ۱- افزایش تنوع اقتصاد محلی

 ۲- اتکا به خود: توسعه بازارهای محلی، افزایش تولید محلی، فراوری محلی، ایجاد همکاری بیشتر در بین واحدهای اقتصادی محلی

 ۳- پیگیری اهداف توسعه پایدار و همزیستی همدلانه با منابع طبیعی
۴- الزام جوامع به عدالت اجتماعی

صدقه اینترنتی

خیریه ها تسهیل گر اقدامات دولتی

درباره نقش خیریه ها در تسهیل امور دولتی می توان این گونه به موضوع پرداخت ؛ همان‌طور که دولت می‌تواند محیطی مناسب برای سازمان‌های غیردولتی  فراهم کند، سازمان‌های غیردولتی همچون خیریه‌ها نیز، می‌توانند دستور کار توسعه دولت‌ها را با استفاده از روش‌هایی انعطاف‌پذیر و نوآورانه در سطوح مردمی به طور اقتصادی‌تر و کارآمدتر اجرا کنند.

خیریه‌ها تلاش می‌کنند راه‌حل‌های ملموسی را برای مشکلات اجتماعی ارائه دهند که هم از هزینه‌هایی دولت بکاهند و هم شکاف بین سازمان‌های مردم‌نهاد و دانش محلی را پر کنند؛ در این صورت خیریه‌ها امکان دستیابی به راه‌حل‌های بلندمدت، برای گروه‌های هدف را پیدا می‌کنند .

 باتوجه‌به افزایش روزافزون مسائل و آسیب‌های اجتماعی و لزوم‌یافتن راه‌حلی برای کاهش و مهار مسائل اجتماعی، خیریه‌ها عاملی کلیدی در حل و کاهش این مسائل به شمار می‌آید اگر چه این امر خود نیازمند بررسی علمی درباره آن‌هاست.

عمده‌ترین كاركرد‌های خیریه‌ها در حل مسائل اجتماعی عبارت‌اند از: ‌

  • جلب مشاركت عمومی
  • جذب سرمایه‌ها (بسیج منابع)‌
  • اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی‌
  • ایجاد، گسترش و‌تقویت هماهنگی بین دولت و‌مردم‌
  • گسترش نظارت‌عمومی
  •  افزایش بهره وری
  • ارزیابی و‌ارزشیابی عمومی

 نقش اقدامات آموزشی خیریه‌ها در پیشگیری از جرائم

خیریه‌ها با انجام اقدامات آموزشی مانند برگزاری رده‌های سوادآموزی، حرفه‌آموزی، آموزش مهارت‌های اجتماعی، آموزش مهارت‌های فرزندپروری و همچنین اقدامات حمایتی همچون شناسایی و نگهداری از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست، ارائه خدمات بهداشتی به خانواده‌ها و حمایت از خانواده‌های بی‌بضاعت در تلاش هستند که با ازبین‌بردن عوامل اجتماعی مؤثر بزهکاری از گرایش به رفتارهای مجرمانه پیشگیری کنند.

ازآنجا که خیریه‌ها، سازمان‌هایی باهدف کاهش درد و رنج انسان هستند، نقش مهمی در حمایت از گروه‌های آسیب‌پذیر دارند. خیریه‌ها به دلیل ماهیت خاصی که دارند، می‌توانند جمعیت‌های آسیب‌پذیر را بسیج و توانمند کنند تا بتوانند کنترل زندگی خود را به دست آورند. نقش خیریه‌ها از خدمات مشاوره و پشتیبانی گرفته تا افزایش آگاهی و حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، همگی در راستای ارتقا توسعه پایدار است.

باتوجه‌به نقش خیریه‌ها در حل مسائل اجتماعی راهبردهایی را برای توسعه خیریه‌ها پیشنهاد می‌کنیم.

 راهبردهای پیشنهادی برای توسعهٔ خیریه‌ها به‌قرار زیر است:

  • شناسایی و به‌کارگیری ظرفیت‌های نهادهای مردمی
  • استفاده از ظرفیت دستگاه بانکی برای ایجاد صندوق خیریه دیجیتالی
  •  تأسیس صندوق نیکوکاری با همکاری ذی‌نفعان در بازار سرمایه
  • استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور برای حمایت‌های مالی و غیرمالی
  •  نظام‌مند کردن اتصال حامیان به کودکان
  • استفاده از قالب‌های حقوقی جدید برای انگیزه‌بخشی خیرین
  •  استفاده از ظرفیت اقتصاد دیجیتالی برای ترغیب خیرین
  • تعیین نقش و به‌کارگیری ظرفیت‌های موجود نهادهای موازی بهزیستی
  • حرکت به سمت ایجاد درآمدهای پایداراستفاده از ظرفیت نهاد های مذهبی داخلی
  • تنوع بخشی انگیزه خیرین
  • واگذاری کودکان به خانواده های داوطلب

باران مهر

موسسه خیریه باران مهر و عاطفه ؛ حامی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

موسسه خیریه باران مهر و عاطفه باور دارد ؛ پرورش و حمایت از کودکان رسالتی مهم  است ؛ در این میان تربیت و صیانت از کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست، مأموریتی خطیرتر و حساس‌تر است. این کودکان که به‌صورت موقت یا دائم از نعمت سرپرست محروم شده‌اند، ممکن است در خانواده‌های جایگزین یا در مراکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست پرورش یابند. باتوجه‌به این حساسیت لزوم برنامه‌ریزی و شناسایی کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، بسیار مورد اهمیت است.

مؤسسه خیریه باران مهر و عاطفه برای حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست اهداف، سیاست‌ها و راهبردهایی را دنبال می‌کند که بخشی از آن موارد زیر را شامل می‌شود.

اهداف خیریه  باران مهر وعاطفه برای حمایت  از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

  • ارتقای کیفیت شرایط نگهداری فرزندان بی‌سرپرست و بدسرپرست
  • افزایش ظرفیت پذیرش و نگهداری فرزندان بدسرپرست و بی‌سرپرست
  • تربیت و توانمندسازی فرزندان بی‌سرپرست و بدسرپرست
  • نظام‌مند کردن اتصال حامیان به کودکان
  • رعایت اعتدال و پرهیز از افراط‌وتفریط در تخصیص امکانات مختلف
  • تدوین برنامه‌های فردی برای هر فرزند
  • افزایش توانمندی فنی، حرفه‌ای و کارآفرینانه در جهت تأمین آیندهٔ شغلی آنان
  • ارتقای مهارت‌های اجتماعی و جامعه‌پذیری
  • ارتقای تحصیلات عمومی و عالی و تلاش در جهت تربیت دینی، اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی
  • تقویت اعتمادبه‌نفس و خوداتکایی و استقلال فکری و مالی
  • رایزنی با دستگاه قانون‌گذار به‌منظور ارائه تسهیلات به خانواده‌های آسیب‌دیده
  • واگذاری کودکان به خانواده‌های داوطلب
  • انجام فعالیت‌های فرهنگی در جهت کاهش آسیب‌های اجتماعی و افزایش فرزندخواندگی
  • توجه به استعداد و علائق فرزندان
  • رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط در تخصیص امکانات مختلف
  • پرهیز از تک‌بعدی شدن فرزندان و توجه به رشد اخلاقی، علمی، اجتماعی و حرفه‌ای آنان
  • اشنایی و گرایش فرزندان به فرهنگ دینی و ملی

مؤسسه خیریه باران مهر و عاطفه برای حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست و خانواده‌های تحت پوشش خود، راه‌های مختلفی را تدارک دیده است تا هر فرد به فراخورِ توان و امکاناتش بتواند در فعالیت‌های انسان‌دوستانه شرکت داشته باشد.

یکی از این راه‌های حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست ، پرداخت مبلغی مشخص در ماه و تحت حمایت قراردادن کودک به انتخاب شخص نیکوکار است .

شما عزیزان می‌توانید کمک‌های نقدی خود را از طریق شماره‌حساب 502229000080593 مؤسسه باران مهر و عاطفه یا شماره شبا 250570320181013778933101 اهدا کنید .

 توانمندسازی زنان سرپرست خانواده

توانمندسازی زنان سرپرست خانواده فرایندی است که طی آن، فرد از نیازها و خواسته‌های درونی خودآگاه شده و انگیزه و جرئت دستیابی به هدف موردنظر را در خود تقویت و به همراه آن توانایی و شایستگی لازم برای عملی ساختن آن را در خود ایجاد می‌کند.

توانمندسازی فرایندی است که از سطوح مختلفی تشکیل شده است؛ سطح فردی به معنای احساس ذهنی و توان عینی برای انجام امور است. سطوح اجتماعی شامل، توان مشارکت در فعالیت‌های گروهی و جمعی، کنترل بر تصمیمات سیاسی و توان کنترل تصمیم‌گیری‌های اقتصادی است .

با نگاهی مدیریتی می‌توان توانمندسازی افراد را فرایندی دانست که فرد باید سطوح مسئولیت‌پذیری را بپذیرد و در هر سطحی که قرار دارد ،  رشد کند. در غیر این صورت برای افراد شانس کسب مسئولیت‌های بیشتر از آنها سلب می‌شود و منجر به شکست و ناامیدی آنها می‌شود. از منظر اجتماعی، موضوع توانمندسازی، پدیده اجتماعی تک علتی نیست و توانمندشان زنان را می‌توان با عوامل درونی و بیرونی متعددی مرتبط دانست.

ازیک‌طرف عواملی درونی همچون وضعیت جسمانی، روانی و اقتصادی خانواده و از طرف دیگر ساختارهای موجود اجتماعی بر توانمندی فرد نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. در جامعه‌ای که مشارکت زنان در زمینه اشتغال و فعالیت‌های اقتصادی بیشتر باشد رفاه اجتماعی نیز بیشتر خواهد بود؛ زیرا مشارکت زنان در بازار کار موجب افزایش سطح تولید، افزایش درآمد سرانه و در نتیجه، باعث افزایش رفاه اجتماعی برای کل جامعه می‌شود.

 

 

زنان سرپرست خانواده ؛ بازیگران اصلی در فرایند تغییر

 

 توانمندی حاوی سه مفهوم مشترک است؛ نخستین مفهوم، منابع است که شامل عنصر آموزش و اشتغال است که از عوامل تسریع‌کننده توانمندسازی به شمار می‌آید.

 دومین مفهوم، عاملیت است، عاملیت زنان به این موضوع اشاره دارد که زنان را نباید فقط به‌عنوان دریافت‌کنندگان خدمات در نظر گرفت؛ بلکه خود زنان باید به‌عنوان بازیگران اصلی در فرایند تغییر به‌ویژه در تدوین انتخاب‌های مهم زندگی و کنترل بر منابع و تصمیماتی که تأثیر مهمی در زندگی ایشان دارند، در نظر گرفته شوند.

 سومین مفهوم، دستاوردها یا نتایج و پیامدهاست که در اثر فرایند توانمندسازی ایجاد می‌شود. دستاوردها می‌تواند از برآورده‌شدن نیازهای اساسی تا دستاوردهای پیچیده‌تری مانند خشنود بودن، عزت‌نفس داشتن، مشارکت در زندگی اجتماعی و سیاسی را در برگیرد .

 

 

 رویکردهای فرایند توانمندسازی:

 

 – ایجاد فرهنگ توانمندسازی

 – به اشتراک گذاشتن اطلاعات

 – توسعه مهارت‌ها

 – ارائه منابع و حمایت‌های لازم

 

باران مهر

 

توانمندسازی زنان سرپرست خانواده ؛ مؤلفه‌ ی مهم در توسعه پایدار

 

توانمندسازی زنان سرپرست خانواده ازجمله مؤلفه‌های مهم در توسعه پایدار است.

عمده مشکلات پیش روی توانمندسازی شامل، عدم تمایل افراد به توانمندسازی، نداشتن مهارت‌ها و صلاحیت‌های لازم است .

در زمینه رابطه بین سرپرستی زنان سرپرست خانواده و فقر اختلاف‌نظر وجود دارد؛ بر اساس برخی تجربیات نه‌تنها رابطه منفی بین زن سرپرست خانوار و فقر وجود ندارد؛ بلکه گاهی زنان سرپرست خانوار غنی‌تر از خانوارهایی هستند که مردان سرپرست هستند .

اما به‌طورکلی زنان سرپرست خانوار درآمد متوسط پایین‌تر، دارایی کمتر و دسترسی کمتری به منابع تولید مثل زمین، سرمایه مالی و فنّاوری دارند . بار جنسیتی، بار سرپرستی و بار خانواده سه موضوعی هستند که از آنها به‌عنوان “بار سه‌گانه” روی زنان سرپرست خانوار یاد شده است .

به‌طورکلی روش‌های توانمندسازی زنان از طریق افزایش توانایی و قابلیت‌های زنان میسر می‌شود. توانمندی زنان نه‌تنها دارای بعد اقتصادی بلکه دارای ابعادی سیاسی، اجتماعی و روانی نیز است. درنتیجه، توانمندسازی زنان مستلزم برخوردی جامع‌تر و عمیق‌تر و همچنین برداشتن موانع و تحول در کلیه نهادهایی است که زنان را از به‌دست‌آوردن توانمندی‌های خود بازمی‌دارند.

 

 

 اهداف طرح های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار:

 

از جمله اهداف طرح های توانمند سازی زنان سرپرست خانواده می توان به موارد زیر اشاره کرد :

 – حمایت همه‌جانبه فردی – اجتماعی و اقتصادی از زنان سرپرست خانوار

 – هم‌افزایی و یکپارچه‌سازی حمایت‌ها در قالب یک فرایند منسجم و کامل

 – جلب مشارکت حداکثری توسط سازمان‌های مردم‌ نهاد مانند خیریه ها

 – تسهیل فرایند اشتغال، تولید و عرضه محصولات

 – ایجاد شرایط امنیت شغلی زنان سرپرست خانوار

 

خیریه قم

 

راهبردهای توانمندی زنان سرپرست خانواده ها

 

درک و به‌کارگیری راهبُرد توانمندسازی زنان سرپرست خانواده ها یک آرمان آشکار برای ارتقا سلامت روان جوامع است و توانمندسازی فرایندی است که از طریق آن افراد کنترل بیشتری بر تصمیم‌گیری‌ها، شیوه زندگی و فعالیت‌هایی که بر نوع زندگی آنان مؤثر است، خواهند داشت.

اولین گام برای توانمندسازی زنان سرپرست خانواده، فراهم‌کردن بستری جهت سلامت جسمی و روانی آنها است.

بعد از آن که از این موضوع اطمینان حاصل شد؛ باید به آنها از طریق روش‌هایی مانند آموزش و ایجاد بستر تخصصی ، زمینه را برای اشتغال زنان سرپرست خانواده  ایجاد کرد تا خودشان بتوانند باتکیه ‌بر این آموزش‌ها و مهارت‌های کسب شده، به برطرف‌کردن نیازهای خود ازجمله نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… بپردازند.

در گام آخر نیز به‌عنوان آخرین اهرم‌های کمکی درصورتی‌که بانویی به دلیل داشتن شرایط خاصی قادر به رفع این نیازها از طرق ذکرشده نبود باید اقدام به کمک مستقیم از روش‌های پرداخت کمک‌هزینه مستقیم و یا سبد کالا کرد.

فارغ از بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی بانوان خودسرپرست و سرپرست خانوار، پیاده‌سازی این راه‌ها به ترتیبی که بیان شد باعث می‌شود تا عزت‌نفس آنان نیز حفظ شود و داشتن این حس که وابسته به کمک مستقیم کسی نیستند و می‌توانند با تلاش و کار خود مایحتاج زندگی خود را تأمین کنند، موجب سلامت روحی و روانی و افزایش اعتمادبه‌نفس آنها خواهد شد.

با رعایت ترتیب و سلسله‌مراتب روش‌هایی که در این تحقیق اولویت‌بندی شدند، یعنی اول کمک به حفظ سلامت جسمی و روانی، دوم کمک به آنها جهت کسب درآمد از طریق مهارت‌های خود و آموزش‌هایی که دیده‌اند و در گام آخر کمک‌های مستقیم تحت شرایط خاص به زنان سرپرست خانواده داده شود .

راهکارهای پیشنهادی برای توانمندسازی زنان سرپرست خانواده :

از جمله راهکارهای پیشنهادی برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار میتوان به چندین مورد زیر اشاره کرد:

– تدوین و اجرای برنامه‌های ارتقا سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار و فرزندان آن‌ها در جهت بهبود رفاه جسمانی و روانی

– فراهم‌سازی امکانات، آموزش توانمندسازی شغلی و ایجاد مهارت‌های شغلی خانوارهای سرپرست خانوار و خودسرپرست

– مشاوره و آموزش پیش از ازدواج و مهارت‌های زندگی

– آماده‌سازی جامعه جهت ورود زنان سرپرست خانوار به بازار کار

– سیاست‌گذاری و تدوین برنامه‌هایی در جهت استقلال فردی و خودکفایی مالی زنان سرپرست خانواده

– ارائه تسهیلات تعاونی و اشتغال

– ایجاد بیمه خاص زنان سرپرست خانوار

– ارائه سبد کالا به زنان سرپرست خانوار

– تخصیص بودجه بیشتر به سازمان‌های مرتبط جهت تحت حمایت قراردادن زنان سرپرست خانوار

– پرداخت کمک‌هزینه‌های تحصیلی، مسکن و دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، ورزشی

-حمایت از سازمان های مردم نهاد در جهت توانمند سازی زنان سرپرست خانواده .

 

باران مهر

 

موسسه باران مهر و عاطفه در مسیر توانمندی زنان سرپرست خانواده

 

موسسه باران مهر و عاطفه در تلاش است با هموار کردن مسیر  و پیاده‌سازی مجموعه از طرح ها ، باعث فعال‌سازی ظرفیت‌های پنهان زنان سرپرست خانواده  شود ؛ تا علاوه بر کمک به زنان سرپرست خانواده در جهت تعالی زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان گام برداشته و در نهایت  شاهد افزایش  میزان تولید در کشور نیز باشیم .

یکی از این راه‌های حمایت از زنان سرپرست خانواده ، پرداخت مبلغی مشخص و تحت حمایت قراردادن زنان سرپرست خانواده است .

شما عزیزان می‌توانید برای حمایت از زنان سرپرست خانواده ، کمک‌های نقدی خود را از طریق شماره‌حساب 502229000080593 یا به شماره شبا 250570320181013778933101 مؤسسه باران مهر و عاطفه اهدا کنید .

آثار اجتماعی حمایت از زنان سرپرست خانواده

در مقالات قبلی در رابطه با مشکلات و راهکار های توانمند سازی زنان سرپرست خانواده صحبت کردیم، در این مقاله در رابطه با آثار اجتماعی حمایت از زنان سرپرست خانواده می خوانیم.

همانطور که می دانید زنـان ، زیربنـای سـلامت خانواده‌ ها و جوامـع هسـتند و بـرای اینکـه بتواننـد نقـش مراقبت دهندگـی خـود را بـه نحـو احسـن انجـام دهنـد، بایـد سـطح سـلامت و رفـاه خـود را حفــظ و ارتقای دهنــد. از گروه‌هایی که توجه به‌سلامت اجتماعی آنها بسیار اهمیت دارد، زنان سرپرست خانواده هستند.

زنان سرپرست خانواده علاوه بر نقش مادری، نقش پدر را نیز ایفا می‌کنند. این خانواده‌ها تک والدی نامیده می‌شوند که مادر سرپرست و نان‌آور خانه و خانواده است؛ به این صورت مادر، نقش‌ها و مسئولیت‌های بیشتری را متحمل می‌شود.

این تنش‌ها تا حدی از محیط زندگی و محدودیت‌های مختص زنان سرپرست خانواده، سرچشمه می‌گیرد. بدین ترتیب این زنان مشکلات روان‌شناختی و اجتماعی – اقتصادی زیادی را تحمل می‌کنند که پیامدهای منفی برای سلامت آنها دارد. روابط اجتماعی زنان معمولاً از زمانی که شوهران خود را از دست می‌دهند، دچار اختلال می‌شود.

برخی در معرض مشکلات اقتصادی، روانی و اجتماعی قرار می‌گیرند و نه‌تنها دغدغهٔ تأمین معاش دارند، بلکه احساس می‌کنند از پناهگاه مطمئن و قابل اتّکایی برخوردار نیستند؛ این وضعیّت در صورت داشتن فرزند، پیچیده‌تر می‌شود . اگرچه در کشور ما به‌خصوص در مناطق محروم و روستایی، برای سلامت جسمی افراد گام‌های مناسبی برداشته شده است، امّا آنچه نبودِ آن در همهٔ عرصه‌های کشور محسوس است، عدم حمایت اجتماعی از زنان برای ارتقای ابعاد روانی و اجتماعی سلامت است.

تاثیر حمایت از زنان سرپرست خانوار بر سلامت جامعه

 

هـر جامعـه زمـانی از پویایی و نشاط برخوردار خواهد بود که شهروندانش دارای سلامت جسمی، روانی و اجتمـاعی مطلـوب باشند؛ در این صورت است که جامعه می‌تواند پله‌های ترقی و تکامل را طی کـرد و بـه سـطح قابل‌قبولی از توسعه دست یابد. سلامت جامعه در گرو سلامت جسمی، روانی و اجتماعی تک‌تک افـراد است و افراد ، در جامعه‌ی سالم است که پرورش می‌یابند.

سلامت اجتماعی بخشی از سـلامت فـرد است که در عرصه اجتماع به ظهور می‌رسد و زمانی فرد را می‌توان واجد سلامت اجتماعی دانست که بتواند فعالیت‌ها و نقش‌های اجتماعی خود را در حد متعـارف انجـام دهـد و بـا جامعـه و هنجارهـای اجتماعی احساس پیوند و اتصال کند .

از عوامل مهم مرتبط با سلامت اجتماعی افراد، حمایت اجتماعی از آنان است.

اگرچه مراقبت، دوستی و حمایت مفاهیمی به قدمت ارتباطات انسانی هستند، امّا مفهوم حمایت اجتماعی، مفهومی نسبتاً جدید است. حمایت اجتماعی به‌صورت روابط متقابلی تعریف شده است که برای شخص از جانب دیگران به‌منظور کمک به او در حل مشکلاتش فراهم شده است .

حمایت اجتماعی که از سرمایهٔ اجتماعی نشئت می‌گیرد؛ در واقع میزان برخورداری از محبّت، توجّه و مساعدت اعضای خانواده، دوستان و سایر افرادی است که فرد از آنها برخوردار است .

حمایــت اجتماعــی تابــع روابــط اجتماعـی فـرد بـا دیگـران یـا عضویـت در گروه‌ها و اجتماعـات است و بسـتری کـه ایـن روابط را بـرای فـرد فراهـم می‌کند جامعـه اسـت. جامعـه زمینه‌ساز و بسـتر شکل‌گیری روابطـ افراد است؛ بنابراین فرد بـرای داشـتن رابطـه باید بـا جامعـه ارتبـاط برقـرار کند.

 

باران مهر
 

ابعاد مختلف حمایت از زنان سرپرست خانواده

حمایت، ابعاد گوناگونی نظیر حمایت شبکه اجتماعی، حمایت خودارزشمندی، حمایت ابزاری، حمایت اطلاعاتی و حمایت عاطفی را در بر می‌گیرد.

حمایـت شـبکه اجتماعـی: بـه معنـای دسترسـی بــه عضویــت در شبکه‌های اجتماعــی اســت.

حمایــت خودارزشمندی: ایــن کــه دیگــران در دشواری‌ها یــا فشــارهای روانــی بــه وی بفهماننــد کــه او فــردی ارزشــمند اســت و می‌تواند بــا به‌کارگیری توانایی‌های ویــژه خـود بـر دشواری‌ها چیـره شـود.

حمایـت ابـزاری: دسترسـی داشـتن فرد بـه منابـع مالـی و خدماتـی در سختی‌ها و دشواری‌ها را حمایت ابزاری می‌نامند .

حمایــت اطلاعاتی: حمایت اطلاعاتی به فراهم‌آوردن اطلاعات لازم برای حل مشکلات و مسائل و کمک به فهم و درک مسائل و مشکلات اشاره دارد.

حمایــت عاطفــی: داشــتن مهــارت لازم در کمک‌گرفتن از دیگـران هنـگام برخـورد بـا دشواری‌ها اسـت .

زمانی که زنان سرپرست خانوار از حمایت عاطفی بهره‌مند می‌شوند، افرادی را در کنار خود دارند که در مواقع لزوم و بروز مشکلات می‌توانند برای همدردی به آنها رجوع و از احساسات همدلی و همدردی آنان بهره‌مند شوند؛ این موضوع امری اثرگذار بر سلامت روان‌شناختی و اجتماعی زنان سرپرست خانواده است . هرچه زنان سرپرست خانوار در تعاملات و ارتباطات خود با دیگران بیشتر احساس امنیت داشته باشند، حضور مفیدتر و پررنگ‌تری در جامعه خواهند داشت .

بر اساس نتیجه تحقیقات علمی، بیـن میـزان سـلامت اجتماعـی زنـان سرپرسـت خانـوار و زنـانی که سرپرستی خانـواررا به عهده ندارند ، تفـاوت معنـاداری وجـود دارد و میـزان سـلامت اجتماعـی زنان سرپرسـت خانـوار به‌مراتب کمتـر از زنـانی است که این مسئولیت را به عهده ندارند .

ایـن میـزان در هـر یـک از ابعـاد سـامت اجتماعـی نیـز نشـان از تفـاوت معنـادار در بیـن دو گـروه و پایین‌بودن آنهـا در بیـن زنـان سرپرسـت خانـوار دارد ؛ باتوجه‌ به نتایـج به ‌دست‌ آمده می‌توان گفـت خـود پدیـده سرپرسـتی و فقدان مسئولیت ‌سرپرستی، تأثیری زیـادی بـر سـلامت اجتماعـی زنـان داشـته است؛ زیرا سرپرست بـودن زنـان مشـکلات پیرامونـی زیـادی را بـرای آنهـا به وجود آورده اسـت. آسیب‌شناسی تعاملات اجتماعی نشان می‌دهد مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر اعتماد اجتماعی زنان سرپرست خانوار عامل اقتصادی و در مرحله بعدی عوامل محیطی، عوامل خانوادگی و عوامل قانونی است.

همچنین وضعیت مسکن و درآمد زنان سرپرست خانوار عوامل تعیین‌کننده و تأثیرگذار بر امنیت اجتماعی آنان است.

خیریه قم

راهکارهای ارتقا سطح سلامت اجتماعی زنان

از جمله راهکارهای ارتقای سطح سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانواده می توان به ارائه و تسهیل زمینه‌های آموزش تخصصی شغلی و آموزش مهارتهای زندگی به منظور افزایش خودباوری اشاره کرد. حمایت‌ مؤسساتی مانند سازمان‌های مردم‌نهاد، نیز تأثیر مثبتی بر سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانواده دارد.

سازمان مردم‌نهاد باران مهر و عاطفه در راستای ارتقا سطح سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانواده در مسیر توانمندسازی آنان گام برمی‌دارد .

زنان سرپرست خانواده و مبارزه با تبعیض جنسیتی

عوامل بسیاری باعث افزایش فقر و کاهش برابری جنسیتی می‌شوند.

نکته اساسی که در غالب بررسی‌ها مورد تأکید قرار می‌گیرد این است که زنان به‌خاطر جنسیت خود بیشتر در معرض فقر قرار دارند . بر اساس گزارش‌های بانک جهانی، بیش از 66 درصد از فقرای جهان را زنان تشکیل می‌دهند؛ و این در حالی است که زنان در سراسر جهان، همواره بیش از دوسوم از بار کاری را بر دوش کشیده؛ اما تنها ده درصد از کل درآمد جهانی و فقط یک درصد از ثروت جهان نصیب آنان شده است.

زنان سرپرست خانوار گروه‌های همسانی نیستند؛ بنابراین تصورات ناشی از وضعیت نامساعد زنان سرپرست خانوار گفتمانی را به وجود آورده که در سال‌های اخیر موجب به‌وجودآمدن مباحث مرتبط با “زنانه شدن فقر” شده است. تأثیر این مفهوم‌سازی محدود به جوامع درحال‌توسعه نبوده است؛ بلکه بسیاری از محققان ادعا کرده‌اند که رکود اقتصادی جهانی ، بیشترین تأثیر را بر خانواده‌های با سرپرست خانوار زن داشته است، خانوارهایی که در همه جای دنیا هستند .

براساس یافته های این مطالعه ، جایگاه و تجربه زنان در بیشتر موقعیت‌ها با جایگاه و تجربه مردان در همان موقعیت‌ها متفاوت است. اما به نظر می‌رسد که در مباحث مرتبط با زنان سرپرست خانوار باید تحلیل‌ها را در سطوح گسترده‌تری انجام داد و راه‌حل‌ها و توضیحات را به سمت نابرابری‌های جنسیتی سوق داد.

بنابراین این استدلال مورد پذیرش است که “جنسیت ” و نه وضعیت خانوادگی، در درک وضعیت زنان سرپرست خانواده دخیل است؛ گرچه بسیاری از مشاهدات نشان می‌دهد که همه زنان سرپرست خانوار فقیر نیستند و همه افراد فقیر،  زنان نیستند، آنچه که این زنان از آن رنج می‌برند تبعیض جنسیتی است. پس در عصر حاضر با مطرح‌شدن مفهوم عامل انسانی در نظریات توسعه، یکی از شاخصه‌ های مهم برای سنجش توسعه هر کشوری، وضعیت زنان و سطح توانمندسازی آنان است .

ارزش‌های اساسی توسعه پایدار بر محور ارتقای کیفیت زندگی و توانمندسازی انسان‌ها تکیه دارد و تحقق عدالت اجتماعی یکی از مهم‌ترین لوازم پایداری توسعه است. درواقع ارزش‌های اصلی توسعه پایدار را باید در ارتقای کیفیت زندگی، یعنی توانمندسازی زنان و مردان در تأمین نیازهای اساسی، تلاش در جهت رفع‌اختلاف طبقاتی در جامعه، رشد آگاهی عمومی، اعتمادبه‌نفس و اعتقاد عامه مردم به اهداف توسعه جستجو کرد .

موسسه باران مهر و عاطفه با تحت حمایت قرار دادن زنان سرپرست خانواده در مسیر توانمندی زنان گام برمی دارد .

یکی از این راه‌های حمایت از زنان سرپرست خانواده ، پرداخت مبلغی مشخص و تحت حمایت قراردادن زنان سرپرست خانواده است .

شما عزیزان می‌توانید برای حمایت از زنان سرپرست خانواده می توانید کمک‌های نقدی خود را از طریق شماره‌حساب 502229000080593 یا به شماره شبا 250570320181013778933101 مؤسسه باران مهر و عاطفه اهدا کنید.

 بررسی وضعیت اقتصادی و فرهنگی زنان سرپرست خانواده

خانواده از ارکان مهم جامعه است که اشکال متفاوتی به خود می‌گیرد؛ هر گونه تغییر در ویژگی‌های اجتماعی – اقتصادی و جمعیت‌شناختی آن پیامدهای متعددی در رفاه و بهزیستی اعضای آن خواهد داشت .

در اکثر جوامع انسانی، پدر به‌عنوان اصلی‌ترین و محوری‌ترین عضو، مسئولیت سرپرستی و مدیریت خانواده را برعهده دارد.

بر همین اساس، در اغلب تعاریف، پدیده بی‌سرپرستی، با فقدان پدر در خانواده تعریف می‌شود و غیبت او تأثیر بسیاری بر مسائل اقتصادی و مدیریت خانواده دارد .

زنان سرپرست خانواده زنانی هستند که بدون حضور منظم یا حمایت یک مرد بزرگسال سرپرستی خانواده را برعهده دارند و مسئولیت اداره اقتصادی و تصمیم‌گیری‌های عمده و حیاتی برعهده آنان است .

زنان سرپرست خانواده از جمله گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه هستند که به دلیل عواملی مانند طلاق، مرگ و اعتیاد شوهر، ناتوانی شوهر، مهاجرت و یا متواری شدن شوهر شکل می‌گیرند .

مطالعات متعدد مشکلات خانواده‌های زن سرپرست خانوار را چنین برشمرده‌اند: فقر، ناامنی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، بی قدرتی، مشکلات بهداشتی که کودکان را به‌شدت متأثر می‌سازد .

ایران به‌ مثابه جامعه‌ای در حال گذار در معرض تغییرات ناهماهنگ در نهاد خانواده است؛ از جمله این تغییرات می‌توان به نقش نان‌آوری در خانواده‌ها اشاره کرد.

در خانواده‌های ایرانی همچنان مرد وظیفه کسب درآمد و تأمین مایحتاج زندگی را برعهده دارد؛ اما شواهد نشانگر روند فزاینده‌ی تعداد زنان سرپرست خانوار است. مهم‌ترین علل افزایش میزان زنان سرپرست خانوار، طلاق، تجرد قطعی و مهاجرت عنوان شده است .

در بررسی انواع زنان سرپرست خانوار می‌توان دو نوع خانوار را از یکدیگر تفکیک کرد.

در نوع اول، مرد حضور دارد؛ اما به دلایلی مانند مهاجرت، ناتوانی و یا خودخواسته کار نمی‌کند.

در نوع دوم، زنان انتخاب کرده‌اند که ازدواج نکنند و یا اینکه بعد از مرگ همسر یا طلاق و به دلیل استقلال مالی تمایلی به ازدواج مجدد ندارند .

طبقه‌بندی زنان سرپرست خانواده:

الف- زنانی که بدون حضور دائم یا موقت مرد اداره زندگی را بر عهده گرفته‌اند که عبارت‌اند از زنانی که همسرانشان فوت کرده‌اند، زنان مطلقه، زنانی که همسرانشان مفقودالاثر شده‌اند، زنانی که دارای همسر پناهنده یا مهاجرند یا به دلیلی خانه را ترک کرده‌اند.

ب- زنانی که با حضور مرد در خانواده زندگی می‌کنند؛ اما اداره زندگی به عهده زن است؛ مانند زنان دارای شوهر معتاد، زنان دارای شوهر زندانی، زنان دارای شوهر بیکار، زنان دارای شوهر مریض و زنان دارای شوهر سرباز.

بررسی وضعیت اقتصادی زنان سرپرست خانواده

 

زنان سرپرست خانوار با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستند و معضلات اقتصادی مهم‌ترین مسئله‌ای است که آنان در زندگی خود دارند. این مسئله با بالارفتن تعداد افراد تحت تکفل زنان سخت‌تر می‌شود.

وضعیت توزیع درآمد در بین 10 دهک مختلف در مورد زنان سرپرست خانوار نشان می‌دهد نسبت به خانوارهای دارای سرپرست مرد از وضعیت توزیع غیر یکنواخت‌ تری برخوردار بوده و سهم بیشتری از این خانوارها در دهک‌ های کم‌ درآمد قرار گرفته‌اند .

نکته قابل‌توجه آن است زنانی که به دلیل طلاق سرپرست خانوار شدند بیش از کسانی که همسرانشان فوت کردند، درگیر مشکلات مختلف اقتصادی – اجتماعی هستند .

زنان سرپرست خانواده نمی‌توانند؛ مانند مردان از حلقه‌های حمایتی و روابط دوستانه‌ای که برای آنان منافع اقتصادی دارد، استفاده کنند.

همچنین نحوه صرف هزینه‌ها در خانواده‌های تحت تکفل زنان به‌گونه‌ای است که تنها جوابگوی نیازهای اولیه زندگی آنان است .

صدقه انلاین - باران مهر - پرداخت صدقه

بررسی وضعیت فرهنگی زنان سرپرست خانواده

 

زنان سرپرست خانواده به دلیل جامعه‌پذیری سنتی، علی‌رغم اینکه خودشان نقشِ نان‌آور را ایفا می‌کنند، اعتقاد به نقش‌های جنسیتی مبتنی بر تفاوت‌های بیولوژیک داشته و این موضوع موجب تضاد نقش‌ها برای آنان شده است.

اصلی ترین علت تعارض خانوادگی و نقشهای شغلی زنان سرپرست خانوار ایفای همزمان نقش نان آوری و مادری  است که در کنار نبود حمایت خانوادگی و اجتماعی ،  باعث  کاهش کیفیت آنان شده است. همچنین به‌واسطه عدم استطاعت مالی زنان سرپرست خانواده، فرزندان آن‌ها نیز از بسیاری آموزش‌های رسمی و غیررسمی محروم هستند.

 

 

موانع حمایت از زنان سرپرست خانواده

 

از جمله مشکلات پیش روی این زنان، فقدان سازوکارهای لازم و مناسب حمایتی پایدار از سوی دولت و دستگاه‌های اجرایی کشور است و با وجود تلاش‌های فراوان دو سازمان حمایتی، بهزیستی و کارگروه امداد بسیاری از اهداف و شاخص‌های کاهش فقر در میان زنان سرپرست خانوار برآورده نشده است .

نگاه ساختاری به فقر، تمرکز بر انبساط سازمانی، عدم تعریف اهداف بلندمدت معطوف به فقرزدایی، حمایت‌های جزئی کم‌تأثیر، موازی‌کاری نهادها، غلبه نگرش حمایتی، رواج وابستگی و بی‌تحرکی، نارسایی اعتبارات خرد، انبساط سازمان و رواج فرهنگ فقر، کم‌توجهی به ابعاد ذهنی زنان سرپرست خانوار از جمله موانع دستیابی این سازمان‌ها به کاهش مؤثر فقر زنان سرپرست خانوار هستند .

 

 

 آموزش و مهارت؛ شاه‌کلید حل مشکلات زنان سرپرست خانواده

 

آموزش و مهارت از عوامل مهم و مغفول دررابطه‌با زنان سرپرست خانوار است .

بررسی نیازهای آموزشی زنان سرپرست خانوار حاکی از فقدان مهارت‌های اجتماعی و شغلی کافی برای توانمند شدن آنان است.

اگرچه دولت تسهیلاتی  را جهت بهبود شرایط زندگی زنان فراهم کرده است اما با توجه به مشکلات گسترده پیش روی زنان تسهیلات  کافی نمی باشد .

وضعیت اشتغال و بازار کار در مورد زنان سرپرست خانوار نشان می‌دهد این زنان در ابتدای مسیر و برای مدتی کوتاه به حمایت‌های مالی خویشاوندان، نهادها و سازمان‌های مردم‌نهاد مانند مؤسسات خیریه نیازمندند ؛ اما به محض کسب مهارت و مهیا شدن مقدمات اشتغال ، بر توانمندی زنان سرپرست خانواده تاکید خواهد شد .

صدقه انلاین - باران مهر - پرداخت صدقه

تأثیر اشتغال بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار

 

اگرچه زنان سرپرست خانوار به دلیل تحصیلات کم و تبعیض در بازار مشکلاتی دارند؛ ولی این مسئله به معنای آن نیست که ایشان مطلقاً از این شرایط تأثیر می‌گیرند و نمی‌توانند بر مشکلات خود فائق آیند.

به‌عبارت‌دیگر نمی‌توان این گروه از زنان را کاملاً ” قربانی” و منفعل در برابر شرایط دانست، بلکه باید با بررسی تجربه‌های شخصی این زنان راه‌های مبارزه با شرایط حاکم بر زندگی آنان را از نزدیک شناخت. به عبارتی اطلاق لفظ آسیب‌پذیر به این گروه حداقل به طور مطلق و فراگیر درست نیست؛ زیرا به‌این‌ترتیب واکنش فردی یا جمعی آنان نسبت به تغییر و بهبود شرایطشان نادیده گرفته می‌شود .

مشارکت زنان سرپرست خانوار در فعالیت‌های ارزشمند اجتماعی، موجب ارتقای وضعیت اجتماعی، اقتصادی و جسمانی زنان می‌شود و هرقدر فرد نقش‌های بیشتری را به عهده گیرد از عزت‌نفس، کسب وجهه، منزلت، پاداش‌ها و درآمد بیشتری برخوردار است. سازوکار تأثیر اشتغال بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار حاکی از آن است که اشتغال عامل بسیار مهمی در کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار است.

اشتغال زنان به‌عنوان نقشی جدید بر روند افزایش عزت‌نفس و گسترش سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی آنان تأثیر مثبت گذاشته و موجب ارتقای سلامت آنان می‌شود .

اشتغال و داشتن منبع درآمد، باعث افزایش سطح برخورداری مادی می‌شود و به‌تبع آن سطح اعتمادبه‌نفس و استقلال را ارتقا می‌دهد و درنهایت، کیفیت زندگی آنان را بهبود می‌بخشد.

همچنین زنان دارای مهارت‌های فنی و حرفه‌ای نسبت به زنانی که فاقد مهارت هستند از کیفیت زندگی بالاتری برخوردار هستند.

دارابودن مهارت فنی و حرفه‌ای دسترسی زن سرپرست خانوار به شغل مناسب و کسب درآمد را تسهیل می‌نماید و احساس مفیدبودن و سودمندی فردی و اجتماعی را به دنبال دارد .

فعالیت در بازار کار موجب شکل‌گیری سرمایه اجتماعی و تقویت پیوندهای درون‌گروهی برای زنان سرپرست خانواده شده و صرف‌نظر از فواید اقتصادی، اشتغال، مانع از انزوا و طرد اجتماعی آنان می‌شود .

در مجموع می‌توان نتیجه گرفت؛ فعالیت‌های اقتصادی فرصت‌های مهمی را برای تحرک اجتماعی زنان ایجاد می‌کند.

 

 زنان سرپرست خانوار، آسیب‌ها، چالش‌ها و راهکارها

در این مقاله در رابطه با زنان سرپرست خانوار، آسیب ها، چالش ها و راهکارهای جامعه میخواهیم صحبت کنیم چرا که زنان در تمامی جوامع نقش مؤثری در خانه و خانواده ایفا می‌کنند؛ نیمی از جمعیت جامعه که می‌توانند برای تحقق هدف‌های رشد و توسعه ی کشور، مسئولیت‌های اساسی را عهده‌دار باشند.

زنان سرپرست خانواده از جمله افرادی در جامعه هستند که به دلایلی مانند فوت، طلاق، اعتیاد، ازکارافتادگی، زندانی‌شدن همسر، رهاشدن توسط همسران بی‌مسئولیت و مهاجرت ، سرپرستی خانواده را به عهده می‌گیرند و مجبور به ایفای نقش‌های چندگانه می‌شوند.

داده‌های آمار جهانی حاکی از روند روبه‌افزایش تعداد و نسبت زنان سرپرست خانوار در سه دهه اخیر است؛ در ایران نیز طبق اعلام  سازمان بهزیستی کشور این آمار در حال افزایش است .

بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ که توسط مرکز آمار ایران جمع‌آوری شده است ،  زنان سرپرست خانوار حدود ۱۲درصد از سرپرستان خانوار ایرانی را تشکیل می‌دهند.

طبق یافته‌های این مطالعه؛ ارتباط معناداری بین سن زنان و سرپرستی وجود داشته است؛ حدود ۵۰ درصد از زنان سرپرست خانوار دارای ۶۰ سال سن و بالاتر هستند و همچنین بیش از نیمی از زنان سرپرست خانوار بی‌سواد هستند و شغلی ندارند .

زنان سرپرست خانوار به دلیل داشتن چند نقش مختلف به طور هم‌زمان و نبود حمایت کافی در سطح خانواده و اجتماع، با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستند.

 

 

مسئولیت‌ها و چالش‌های زنان سرپرست خانوار

 

موضوع زنان سرپرست خانوار از جهات گوناگون می‌تواند به‌عنوان یک مسئله اجتماعی مطرح شود؛

مهم‌ترین موضوعی که در ابتدا می‌توان به آن پرداخت این است که مسئولیت تأمین منابع مالی و معنوی اعضای خانواده در حالی بر عهده زنان قرار داده می‌شود که زنان برای انجام این نقش‌ها پرورش نیافته‌اند و از آموزش‌های لازم برخوردار نیستند .

میزان تحصیلات پایین، یکی از دلایل مهم عدم صلاحیت زنان سرپرست خانواده برای بسیاری از مشاغل است .

تحقیقات انجام شده در زمینه وضعیت اشتغال زنان سرپرست خانواده نیز نشان می‌دهد که به دلیل برخورداری از سطوح پایین سواد، زنان با فرصت‌های شغلی محدودتری مواجه هستند.

زنان سرپرست خانواده از حمایت‌های دولتی بسیار ناچیزی برخوردارند و عموماً مشاغلی که تصدی آن را به عهده می‌گیرند بیشتر جنبه خدمات‌رسانی دارد تا توانمندسازی .

اغلب زنان سرپرست خانوار یا بیکارند یا دارای مشاغل نیمه‌وقت، غیررسمی و کم‌درآمد هستند.

پژوهش‌های انجام شده در حوزه آسیب‌پذیری زنان سرپرست خانواده نشان می‌دهند که این افراد دارای شبکه اجتماعی ضعیف و محدود به شبکه خویشاوندی هستند و حضور آنها در عرصه‌های عمومی محدود است.

مخدوش‌شدن روابط اجتماعی علاوه برهم‌زدن تعادل روانی، امکان دریافت حمایت‌های اجتماعی این افراد را کاهش می‌دهد .

زنان سرپرست خانواده با مشکلاتی همچون درآمد کم و فقر اقتصادی، ناامنی غذایی، فقدان مسکن، تداخل نقش مادری و اشتغال بیرون از خانه و نداشتن بیمه روبه‌رو هستند .

ایفای نقش‌های دوگانه داخل و خارج از خانه باعث ایجاد فشار مضاعف بر زنان سرپرست خانواده شده است .

عدم حضور هریک از والدین در محیط خانواده، می‌تواند آثار سویی بر رشد طبیعی فرزندان داشته باشد به بیانی دیگر انتقال سرپرستی از شوهر به زن باعث به‌وجودآمدن رشته‌ای از ناامنی‌ها و مشکلات می‌گردد .

اغلب کودکانی که دربستر این خانواده‌ها رشد می‌کنند به دلیل عدم حضور پدر، با چالش‌های متعددی در زندگی‌شان مواجه هستند.

بر اساس نتایج پژوهشی، خطر افت و ترک تحصیلی بین فرزندان دختر خانواده‌هایی که زنان سرپرستی خانواده را به عهده دارند فراوانی معناداری دارد .

در مطالعه‌ای که بر اساس تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار صورت گرفت این زنان بیان داشتند که با کم‌رنگ‌شدن پدر خانواده ، روال عادی زندگی به هم می‌ریزد و نگه‌داشتن کانون خانواده مثل قبل، بسیارسخت است.

همچنین زنان سرپرست خانواده بر این موضوع تأکید داشتند که به خاطرایفای نقش سرپرست خانواده ، از نقش مادر بودن فاصله گرفته‌اند و سختی‌های زیادی در طی سالیان تک سرپرستی تحمل کرده‌اند تا بنیان خانواده از هم فرونپاشد.

در اغلب موارد زنان سرپرست خانواده به علت به‌هم‌خوردن ساختار کارکردی خانواده، تحمل فشار مسئولیت‌های سرپرستی، نداشتن ادراک کارآمد نسبت به خود، عدم توانایی برای درگیر ساختن توانمندی‌های خود، عدم دریافت بازخوردهای مثبت و دقیق از طرف دیگران، معمولاً خودکارآمدی ضعیفی دارند و بیشتر به گذراندن شرایط فعلی و روزمره زندگی‌شان تکیه می‌کنند؛ به‌طوری‌که کمتر درصدد برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری‌های جدید و کارآمد برمی‌آیند.

به‌طورکلی، مسائلی که برای زنان سرپرست خانوار به وجود می‌آید را می‌توان در دو سطح فردی و اجتماعی بیان کرد:

سطح فردی: کاهش سلامت عمومی و تغذیه نامناسب، اختلالات روان – تنی، افسردگی، اختلالات اضطرابی، نداشتن ادراک کارآمد از خود، عدم درگیر ساختن توانمندی‌های خود، کاستی در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های جدید و کارا، مسائل والد – فرزندی، پرخاشگری کلامی و فیزیکی فرزندان نسبت به مادران، ترک تحصیل فرزند به دلیل گرایش به مشاغل سطح پایین، مشکلات رفتاری و تحصیلی فرزندان ازجمله مشکلات فردی زنان سرپرست خانوار است .

سطح اجتماعی: در سطح اجتماعی فقدان حمایت کافی خانواده و خویشان، نبود آموزش عمومی و مهارت‌آموزی، کاهش سطح درآمد به دلیل کمبود دسترسی به موقعیت‌های مدیریتی، نبود تسهیلات کم‌بهره طرح‌های خوداشتغالی، تبعیضات فرهنگی و اختلال در شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی از دسته مشکلات پیش روی زنان سرپرست خانوار از بعد اجتماعی است .

زنان سرپرست خانوار

 راهکارهای حمایتی مؤثر بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار

 

یکی از شاخص‌های توسعه پایدار ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان و مردان و ارتقای کیفیت زندگی زنان است.

معیار و ملاک اصلی و عمده‌ای که برقراری توسعه پایدار را مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهد توانمندسازی زنان به‌خصوص زنان سرپرست خانواده است .

مداخلات گوناگونی در حوزه‌های روان‌شناختی، اجتماعی و اقتصادی از سوی دولت‌ها در ادوار مختلف انجام شده است.

بیشترین مداخلات توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در حوزه‌ی حمایت‌های مالی دولتی است مسائل رفاهی را در بر می‌گیرد .

این مداخلات اگرچه نتایج مثبتی برای زنان سرپرست خانوار داشته؛ اما به عملکرد مورد انتظار دست نیافته است چرا که اگر با رویکرد توانمندسازی زنان به مسائل ایشان پرداخته نشود، ممکن است باعث وابستگی و در نهایت منجر به استمرار فقر در این خانواده شود .

توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به آنها کمک خواهد کرد تا حداقل مدت کوتاهی به چرخه‌های حمایتی دولت وابسته باشند، سپس با استقلال اقتصادی به زندگی در سطح مناسب ادامه دهند.

سازمان‌های مردم‌نهاد در راستای مسئولیت‌های اجتماعی خود با مداخلاتی همچون برگزاری دوره‌های آموزشی، ارائه مشاوره سعی در رفع موانع توانمندسازی زنان دارند .

به بیانی دیگر سازمان‌های مردم‌نهاد به این مهم باوردارند که به‌جای ماهی باید ماهیگیری را به زنان سرپرست خانوار آموزش داد.

افزایش فرصت‌های آموزشی برای زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها ابزار مهمی در توانمندسازی اجتماعی، روان‌شناختی و اقتصادی آنها به شمار می‌رود و می‌تواند از بازتولید آسیب‌های مرتبط با این خانواده‌ها جلوگیری کند.

همچنین با ایجاد الگوی نوین توانمندسازی زنان سرپرست خانوار بر مبنای مشاغل خرد و خانگی درآمدزا و پایدار، می توان در مسیر خودشکوفایی زنان سرپرست خانواده گام نهاد.

وظایف موسسه خیریه چیست

وظایف یک موسسه خیریه بستگی به نوع و هدف اصلی آن موسسه دارد، اما عموماً موسسات خیریه دارای اهدافی مشترک در جامعه هستند که به کمک افراد نیازمند، من جمله افراد فقیر، کودکان بی‌سرپرست، سالمندان، معلولان و کسانی که با شرایط نامناسب اقتصادی مواجه هستند، پشتیبانی از آسیب‌دیدگان اجتماعی، مثل افراد  بی‌خانمان، مهاجران و پناهجویان، زنان تحت شدیدترین شرایط خشونت و دیگر اقلیت‌های محروم، حمایت های تحصیلی برای دانش‌آموزان و دانشجویان نیازمند و حمایت های درمانی و امثالهم از جمله فعالیت های بشردوستانه ی موسسات خیریه است.

موسسات خیریه در چه زمینه هایی فعالیت دارند

 

موسسات خیریه از دهه‌ها گذشته به عنوان یکی از اصلی‌ترین نهادهای اجتماعی فعال در سراسر جهان شناخته شده‌اند. این موسسات با هدف کمک به افراد آسیب‌پذیر، ایجاد تغییر اجتماعی مثبت و حمایت از پروژه‌های مختلف انسان‌دوستانه فعالیت می‌کنند. در این مقاله، به بررسی زمینه‌های اصلی فعالیت موسسات خیریه پرداخته می‌شود.

وظایف موسسات خیریه با توجه به هدف و ویژن آن‌ها با یکدیگر متفاوت است؛ با این حال، به صورت کلی هدف اصلی تمامی موسسات خیریه، فعالیت در عرصه‌ی کمک به افراد نیازمند، سالمندان و توانمندسازی جامعه است. این موسسات همواره در زمینه‌های حمایت درمانی، حمایت تحصیلی و حمایت مالی، دستگیر و همراه مردم بوده‌اند.

به طور کلی، موسسات خیریه به عنوان نهادهای اجتماعی، نقش بسیار مهمی در رفع مشکلات اجتماعی دارند و اهمیت آن‌ها به ویژه در جوامع نیازمند و آسیب‌پذیر از اهمیت بالایی برخوردار است. وظیفه اصلی این موسسات، فراهم آوردن کمک‌های اساسی به افرادی است که به دلیل فقر، ناتوانی، بیماری یا شرایط دیگر زندگی در شرایط دشواری دارند. به عنوان نمونه، این کمک‌ها شامل تأمین نیازهای غذایی، پوشاک، مسکن و بهداشتی می‌شوند.

همچنین، موسسات خیریه در زمینه حمایت از سالمندان فعالیت دارند که شامل ارائه خدمات بهداشتی، پزشکی، مشاوره و همراهی اجتماعی است تا سالمندان به شکلی مناسب و با کیفیت‌تر به باقی عمر خود بپردازند.

علاوه بر این، موسسات خیریه در توانمندسازی جامعه نقش داشته و برنامه‌ها و پروژه‌هایی را اجرا می‌کنند که به ارتقاء سطح آموزش و آگاهی افراد کمک می‌کنند. این اقدامات می‌توانند شامل ارائه آموزش‌های مهارتی، اقتصادی و فرهنگی باشند که به افزایش اشتغال و رشد اقتصادی منطقه کمک می‌کنند.

از دیگر وظایف این موسسات می‌توان به حمایت‌های درمانی و تحصیلی اشاره کرد. آن‌ها به کمک به بیماران نیازمند و همچنین دانش‌آموزان و دانشجویان کمتر برخوردار، از رشد و پیشرفت جامعه حمایت می‌کنند. با انجام این وظایف و فعالیت‌ها، موسسات خیریه به عنوان پلی مهم بین افراد محروم و نیازمند و خیران می‌باشند و به کمک اجتماعی و توسعه پایدار مناطق کمک می‌کنند.

صدقه انلاین - باران مهر - پرداخت صدقه

انواع موسسات خیریه و فعالیت آن ها

 

موسسات خیریه به دلیل هدف‌گذاری‌ها و زمینه‌های فعالیت‌های متنوع، به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند، که بر اساس عمدهٔ معیارهای مختلف قابل تقسیم‌بندی شده اند. این تقسیم‌بندی‌ها می‌تواند بر اساس مبنا و منبع تأسیس، زمینه‌های فعالیت، حجم و مقیاس فعالیت‌ها، شکل حقوقی و هدف‌گذاری آن‌ها انجام شود. در زیر برخی از انواع موسسات خیریه را معرفی می‌کنم:

۱. موسسات خیریه عمومی:

این نوع از موسسات خیریه با هدف کمک به جامعه به طور کلی تأسیس می‌شوند. آن‌ها می‌توانند به صورت ملی یا بین‌المللی فعالیت داشته باشند و اغلب به کمک به نیازمندان، حمایت از آموزش، بهبود محیط زیست و سایر زمینه‌های اجتماعی متمرکز می‌شوند.

۲. موسسات خیریه آموزشی:

این نوع موسسات خیریه به فعالیت در زمینه آموزش و پرورش متمرکز هستند. آن‌ها می‌توانند مدارس، دانشگاه‌ها، مراکز آموزشی و کتابخانه‌ها را تأسیس کنند و در ارتقاء سطح آموزشی جامعه نقش داشته باشند.

۳. موسسات خیریه بهداشتی:

این نوع موسسات خیریه به حفظ و ارتقاء سلامتی افراد اهتمام دارند. آن‌ها می‌توانند بیمارستان‌ها، مراکز بهداشتی و درمانی، کلینیک‌ها و برنامه‌های سلامت را راه‌اندازی کنند.

۴. موسسات خیریه محیط زیستی:

این نوع موسسات خیریه به حفاظت و بهبود محیط زیست اهتمام دارند. آن‌ها می‌توانند در زمینه حفاظت از حیوانات، آب و هوا، جنگل‌ها و بیابان‌ها، مدیریت پسماندها و سایر زمینه‌های محیط زیستی فعالیت کنند.

۵. موسسات خیریه مرتبط با حقوق بشر:

این نوع موسسات خیریه به حمایت از حقوق بشر، مبارزه با تبعیض‌ها و ایجاد عدالت اجتماعی می‌پردازند. آن‌ها می‌توانند به کمک به پناهجویان، مهاجران، زنان و کودکان محروم و حقوق کارگران فعالیت داشته باشند.

همچنین، بسیاری از موسسات خیریه به صورت ترکیبی فعالیت می‌کنند و در بیش از یک زمینه اجتماعی نقش دارند. هر کدام از این نوع موسسات می‌توانند با همکاری‌ها و تأمین منابع مالی از دولت، شرکت‌ها و افراد حمایت‌کننده فعالیت خود را انجام دهند.

صدقه انلاین - باران مهر - پرداخت صدقه - صدقه اینترنتی

تفاوت بین موسسات خیریه دولتی و غیر دولتی چیست

 

در این بخش برخی از این تفات هارا با یگدیگر مقایسه میکنیم، تفاوت‌های اصلی بین موسسات خیریه دولتی و غیر دولتی (Non-Governmental Organizations) به شرح زیر است:

۱. نهاد تنظیم‌کننده:

– موسسات خیریه دولتی: این نوع موسسات تحت نظارت و کنترل دولت‌ها قرار دارند. فعالیت‌ها، بودجه‌ها و برنامه‌های آن‌ها بخشی از سیاست‌ها و برنامه‌های دولتی می‌شوند.

– موسسات خیریه غیر دولتی: این موسسات مستقل از دولت‌ها عمل می‌کنند و تحت نظارت دولت نیستند. تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها به صورت مستقل انجام می‌شود.

۲. منشأ و مالکیت:

– موسسات خیریه دولتی: موسسات خیریه دولتی به صورت رسمی توسط دولت‌ها تأسیس می‌شوند و تحت اختیار و کنترل دولتی قرار دارند. مالکیت آن‌ها به صورت عمومی است.

– موسسات خیریه غیر دولتی: موسسات خیریه غیر دولتی توسط افراد، گروه‌ها یا سازمان‌ها خصوصی تأسیس می‌شوند و مالکیت آن‌ها خصوصی است.

۳. تأمین منابع مالی:

– موسسات خیریه دولتی: منابع مالی موسسات خیریه دولتی از بودجه‌ها و منابع دولتی تأمین می‌شود. این نوع موسسات معمولاً مزیت‌های مالی بیشتری نسبت به موسسات خیریه غیر دولتی دارند.

– موسسات خیریه غیر دولتی: منابع مالی موسسات خیریه غیر دولتی از طریق اهداها، نیکوکاری‌ها، حمایت شرکت‌ها و سازمان‌ها و منابع غیردولتی دیگر تأمین می‌شود.

۴. اهداف و فعالیت‌ها:

– موسسات خیریه دولتی: این نوع موسسات معمولاً به اجرای برنامه‌ها و پروژه‌هایی که به سیاست‌ها و برنامه‌های دولتی مرتبط هستند، می‌پردازند. اهداف آن‌ها ممکن است بر اساس نیازها و اولویت‌های دولتی تعیین شود.

– موسسات خیریه غیر دولتی: این نوع موسسات مستقل از دولت‌ها فعالیت می‌کنند و اهداف و برنامه‌های خود را معمولاً بر اساس نیازها و مسائل اجتماعی تعیین می‌کنند. آن‌ها می‌توانند در زمینه‌های مختلف از حمایت اجتماعی، بهداشت و درمان، آموزش، محیط‌زیست و … فعالیت داشته باشند.

۵. انعطاف‌پذیری و سرعت تصمیم‌گیری:

– موسسات خیریه دولتی: به دلیل نیاز به رعایت مقررات دولتی و تصویب‌های بیشتر، موسسات خیریه دولتی ممکن است در انجام برنامه‌ها و تصمیم‌گیری‌ها انعطاف‌پذیری کمتری داشته باشند و فرآیند تصمیم‌گیری طولانی‌تری داشته باشد.

موسسات خیریه غیر دولتی: موسسات خیریه غیر دولتی به دلیل مستقل بودن از دولت‌ها، می‌توانند سریع‌تر و با انعطاف بیشتری در تصمیم‌گیری‌ها عمل کنند و به طور مستقیم به نیازهای جامعه پاسخ دهند.

در نهایت، هر دو نوع موسسه خیریه (دولتی و غیر دولتی) در حمایت از نیازمندان و رفاه اجتماعی جامعه نقش مهمی دارند، اما با توجه به ویژگی‌ها و ویژن ها، مزایا و محدودیت های متفاوتی دارند.

راه های ارتباط با ما

025-32908112

قم بلوار امین کوچه 19 پلاک 26

info@baranmehr.com 

خبرنامه

آخرین اخبار و به روز رسانی را دریافت کنید

ارتباط با ما

©تمامی حقوق این وب سایت متعلق به بنیاد باران مهر و عاطفه است.