در این مقاله در رابطه با زنان سرپرست خانوار، آسیب ها، چالش ها و راهکارهای جامعه میخواهیم صحبت کنیم چرا که زنان در تمامی جوامع نقش مؤثری در خانه و خانواده ایفا میکنند؛ نیمی از جمعیت جامعه که میتوانند برای تحقق هدفهای رشد و توسعه ی کشور، مسئولیتهای اساسی را عهدهدار باشند.
زنان سرپرست خانواده از جمله افرادی در جامعه هستند که به دلایلی مانند فوت، طلاق، اعتیاد، ازکارافتادگی، زندانیشدن همسر، رهاشدن توسط همسران بیمسئولیت و مهاجرت ، سرپرستی خانواده را به عهده میگیرند و مجبور به ایفای نقشهای چندگانه میشوند.
دادههای آمار جهانی حاکی از روند روبهافزایش تعداد و نسبت زنان سرپرست خانوار در سه دهه اخیر است؛ در ایران نیز طبق اعلام سازمان بهزیستی کشور این آمار در حال افزایش است .
بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ که توسط مرکز آمار ایران جمعآوری شده است ، زنان سرپرست خانوار حدود ۱۲درصد از سرپرستان خانوار ایرانی را تشکیل میدهند.
طبق یافتههای این مطالعه؛ ارتباط معناداری بین سن زنان و سرپرستی وجود داشته است؛ حدود ۵۰ درصد از زنان سرپرست خانوار دارای ۶۰ سال سن و بالاتر هستند و همچنین بیش از نیمی از زنان سرپرست خانوار بیسواد هستند و شغلی ندارند .
زنان سرپرست خانوار به دلیل داشتن چند نقش مختلف به طور همزمان و نبود حمایت کافی در سطح خانواده و اجتماع، با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند.
مسئولیتها و چالشهای زنان سرپرست خانوار
موضوع زنان سرپرست خانوار از جهات گوناگون میتواند بهعنوان یک مسئله اجتماعی مطرح شود؛
مهمترین موضوعی که در ابتدا میتوان به آن پرداخت این است که مسئولیت تأمین منابع مالی و معنوی اعضای خانواده در حالی بر عهده زنان قرار داده میشود که زنان برای انجام این نقشها پرورش نیافتهاند و از آموزشهای لازم برخوردار نیستند .
میزان تحصیلات پایین، یکی از دلایل مهم عدم صلاحیت زنان سرپرست خانواده برای بسیاری از مشاغل است .
تحقیقات انجام شده در زمینه وضعیت اشتغال زنان سرپرست خانواده نیز نشان میدهد که به دلیل برخورداری از سطوح پایین سواد، زنان با فرصتهای شغلی محدودتری مواجه هستند.
زنان سرپرست خانواده از حمایتهای دولتی بسیار ناچیزی برخوردارند و عموماً مشاغلی که تصدی آن را به عهده میگیرند بیشتر جنبه خدماترسانی دارد تا توانمندسازی .
اغلب زنان سرپرست خانوار یا بیکارند یا دارای مشاغل نیمهوقت، غیررسمی و کمدرآمد هستند.
پژوهشهای انجام شده در حوزه آسیبپذیری زنان سرپرست خانواده نشان میدهند که این افراد دارای شبکه اجتماعی ضعیف و محدود به شبکه خویشاوندی هستند و حضور آنها در عرصههای عمومی محدود است.
مخدوششدن روابط اجتماعی علاوه برهمزدن تعادل روانی، امکان دریافت حمایتهای اجتماعی این افراد را کاهش میدهد .
زنان سرپرست خانواده با مشکلاتی همچون درآمد کم و فقر اقتصادی، ناامنی غذایی، فقدان مسکن، تداخل نقش مادری و اشتغال بیرون از خانه و نداشتن بیمه روبهرو هستند .
ایفای نقشهای دوگانه داخل و خارج از خانه باعث ایجاد فشار مضاعف بر زنان سرپرست خانواده شده است .
عدم حضور هریک از والدین در محیط خانواده، میتواند آثار سویی بر رشد طبیعی فرزندان داشته باشد به بیانی دیگر انتقال سرپرستی از شوهر به زن باعث بهوجودآمدن رشتهای از ناامنیها و مشکلات میگردد .
اغلب کودکانی که دربستر این خانوادهها رشد میکنند به دلیل عدم حضور پدر، با چالشهای متعددی در زندگیشان مواجه هستند.
بر اساس نتایج پژوهشی، خطر افت و ترک تحصیلی بین فرزندان دختر خانوادههایی که زنان سرپرستی خانواده را به عهده دارند فراوانی معناداری دارد .
در مطالعهای که بر اساس تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار صورت گرفت این زنان بیان داشتند که با کمرنگشدن پدر خانواده ، روال عادی زندگی به هم میریزد و نگهداشتن کانون خانواده مثل قبل، بسیارسخت است.
همچنین زنان سرپرست خانواده بر این موضوع تأکید داشتند که به خاطرایفای نقش سرپرست خانواده ، از نقش مادر بودن فاصله گرفتهاند و سختیهای زیادی در طی سالیان تک سرپرستی تحمل کردهاند تا بنیان خانواده از هم فرونپاشد.
در اغلب موارد زنان سرپرست خانواده به علت بههمخوردن ساختار کارکردی خانواده، تحمل فشار مسئولیتهای سرپرستی، نداشتن ادراک کارآمد نسبت به خود، عدم توانایی برای درگیر ساختن توانمندیهای خود، عدم دریافت بازخوردهای مثبت و دقیق از طرف دیگران، معمولاً خودکارآمدی ضعیفی دارند و بیشتر به گذراندن شرایط فعلی و روزمره زندگیشان تکیه میکنند؛ بهطوریکه کمتر درصدد برنامهریزی، تصمیمگیریهای جدید و کارآمد برمیآیند.
بهطورکلی، مسائلی که برای زنان سرپرست خانوار به وجود میآید را میتوان در دو سطح فردی و اجتماعی بیان کرد:
سطح فردی: کاهش سلامت عمومی و تغذیه نامناسب، اختلالات روان – تنی، افسردگی، اختلالات اضطرابی، نداشتن ادراک کارآمد از خود، عدم درگیر ساختن توانمندیهای خود، کاستی در برنامهریزی و تصمیمگیریهای جدید و کارا، مسائل والد – فرزندی، پرخاشگری کلامی و فیزیکی فرزندان نسبت به مادران، ترک تحصیل فرزند به دلیل گرایش به مشاغل سطح پایین، مشکلات رفتاری و تحصیلی فرزندان ازجمله مشکلات فردی زنان سرپرست خانوار است .
سطح اجتماعی: در سطح اجتماعی فقدان حمایت کافی خانواده و خویشان، نبود آموزش عمومی و مهارتآموزی، کاهش سطح درآمد به دلیل کمبود دسترسی به موقعیتهای مدیریتی، نبود تسهیلات کمبهره طرحهای خوداشتغالی، تبعیضات فرهنگی و اختلال در شاخصهای اقتصادی و اجتماعی از دسته مشکلات پیش روی زنان سرپرست خانوار از بعد اجتماعی است .
راهکارهای حمایتی مؤثر بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار
یکی از شاخصهای توسعه پایدار ایجاد فرصتهای برابر برای زنان و مردان و ارتقای کیفیت زندگی زنان است.
معیار و ملاک اصلی و عمدهای که برقراری توسعه پایدار را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد توانمندسازی زنان بهخصوص زنان سرپرست خانواده است .
مداخلات گوناگونی در حوزههای روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی از سوی دولتها در ادوار مختلف انجام شده است.
بیشترین مداخلات توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در حوزهی حمایتهای مالی دولتی است مسائل رفاهی را در بر میگیرد .
این مداخلات اگرچه نتایج مثبتی برای زنان سرپرست خانوار داشته؛ اما به عملکرد مورد انتظار دست نیافته است چرا که اگر با رویکرد توانمندسازی زنان به مسائل ایشان پرداخته نشود، ممکن است باعث وابستگی و در نهایت منجر به استمرار فقر در این خانواده شود .
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به آنها کمک خواهد کرد تا حداقل مدت کوتاهی به چرخههای حمایتی دولت وابسته باشند، سپس با استقلال اقتصادی به زندگی در سطح مناسب ادامه دهند.
سازمانهای مردمنهاد در راستای مسئولیتهای اجتماعی خود با مداخلاتی همچون برگزاری دورههای آموزشی، ارائه مشاوره سعی در رفع موانع توانمندسازی زنان دارند .
به بیانی دیگر سازمانهای مردمنهاد به این مهم باوردارند که بهجای ماهی باید ماهیگیری را به زنان سرپرست خانوار آموزش داد.
افزایش فرصتهای آموزشی برای زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها ابزار مهمی در توانمندسازی اجتماعی، روانشناختی و اقتصادی آنها به شمار میرود و میتواند از بازتولید آسیبهای مرتبط با این خانوادهها جلوگیری کند.
همچنین با ایجاد الگوی نوین توانمندسازی زنان سرپرست خانوار بر مبنای مشاغل خرد و خانگی درآمدزا و پایدار، می توان در مسیر خودشکوفایی زنان سرپرست خانواده گام نهاد.